صفت ( adjective )
مشتقات: pliably (adv.), pliability (n.), pliableness (n.)
مشتقات: pliably (adv.), pliability (n.), pliableness (n.)
• (1) تعریف: easily bent; flexible; malleable.
• مترادف: flexible, lithe, plastic, supple, yielding
• متضاد: rigid
• مشابه: ductile, limber, malleable, pliant, soft, tractable
• مترادف: flexible, lithe, plastic, supple, yielding
• متضاد: rigid
• مشابه: ductile, limber, malleable, pliant, soft, tractable
- Knead the clay until it is pliable enough to work with.
[ترجمه گوگل] خاک رس را آنقدر ورز دهید که به اندازه کافی قابل انعطاف باشد تا بتوان با آن کار کرد
[ترجمه ترگمان] خاک رس را knead تا آن قدر نرم باشد که بتواند با آن کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خاک رس را knead تا آن قدر نرم باشد که بتواند با آن کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: easily influenced by others; irresolute.
• مترادف: flexible, impressionable, pliant, suggestible, susceptible
• متضاد: obdurate, obstinate, rigid
• مشابه: docile, ductile, irresolute, malleable, passive, receptive, soft, submissive, tractable, vulnerable
• مترادف: flexible, impressionable, pliant, suggestible, susceptible
• متضاد: obdurate, obstinate, rigid
• مشابه: docile, ductile, irresolute, malleable, passive, receptive, soft, submissive, tractable, vulnerable
- He's too pliable to be relied on.
[ترجمه گوگل] او آنقدر انعطاف پذیر است که نمی توان به او تکیه کرد
[ترجمه ترگمان] اون خیلی انعطاف نشون میده که بهش تکیه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون خیلی انعطاف نشون میده که بهش تکیه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: reacting easily to changing conditions; adaptable.
• مترادف: accommodative, adaptable, adjustable, elastic, flexible, supple
• متضاد: rigid
• مترادف: accommodative, adaptable, adjustable, elastic, flexible, supple
• متضاد: rigid
- pliable policies
[ترجمه گوگل] سیاست های انعطاف پذیر
[ترجمه ترگمان] سیاست های قابل انعطاف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سیاست های قابل انعطاف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید