pliability

/ˌplaɪəˈbɪlɪti//ˌplaɪəˈbɪlɪti/

معنی: سازگاری، قابلیت انعطاف، خم پذیری
معانی دیگر: قابلت انعطاف

جمله های نمونه

1. Cervical lose stretch, pliability and young voice thin and easily like eye ministry skin, the time of beauty of cervical stationary point should remember when nursing so.
[ترجمه گوگل]دهانه رحم از دست دادن کشش، انعطاف پذیری و صدای جوان نازک و به راحتی مانند پوست وزارت چشم، زمان زیبایی از نقطه ثابت دهانه رحم باید در هنگام پرستاری به یاد داشته باشید
[ترجمه ترگمان]مهره های گردنی از دست رفته، pliability و صدای جوان لاغر و به راحتی مانند پوست وزارت چشم، زمان زیبایی نقطه ثابت رحم باید هنگام پرستاری به یاد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Excellent pliability, flexibility and elasticity and suitable for special occasions requiring small bending radius.
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری، انعطاف پذیری و قابلیت ارتجاعی عالی و مناسب برای مواقع خاص که به شعاع خمشی کوچک نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]pliability عالی، انعطاف پذیری و انعطاف پذیری و مناسب برای موقعیت های خاص که به شعاع خمش کوچکی نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Keep pliability and have the function of resist oxidation.
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری را حفظ کنید و عملکرد مقاومت در برابر اکسیداسیون را داشته باشید
[ترجمه ترگمان]pliability را حفظ کنید و وظیفه مقاومت در برابر اکسیداسیون را داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Laotse's management thoughts have the distinctive feature of pliability.
[ترجمه گوگل]افکار مدیریتی لائوتسه دارای ویژگی متمایز انعطاف پذیری است
[ترجمه ترگمان]اندیشه های مدیریت Laotse ویژگی متمایز pliability را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is essentially non-toxic, non-melting and retains its pliability, even after extended service use.
[ترجمه گوگل]اساساً غیر سمی است، ذوب نمی شود و انعطاف پذیری خود را حتی پس از استفاده طولانی مدت حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]آن اساسا غیر سمی، non است و pliability خود را حتی پس از استفاده از خدمات طولانی تر حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Feeling makes reason pliable and it is this pliability of reason with the vulnerability of feeling that brings experience.
[ترجمه گوگل]احساس، عقل را انعطاف پذیر می کند و همین انعطاف پذیری عقل با آسیب پذیری احساس است که تجربه می آورد
[ترجمه ترگمان]احساس \"احساس\" باعث می شود که عقل دست و پا نرم کند و این به دلیل آسیب پذیری احساسی است که تجربه را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pliability is life; rigidity is death, whether one speaks of man's body, his mind, or his spirit.
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری زندگی است سفتی مرگ است، چه از بدن انسان صحبت کند، چه از ذهن یا روح او
[ترجمه ترگمان]زندگی زناشویی، زندگی است؛ بی حرکت مرگ است، چه کسی از بدن انسان، ذهنش، یا روحش صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is essentially nontoxic and non-melting, retains its pliability, even after extended service use.
[ترجمه گوگل]اساساً غیر سمی و غیر ذوب است، انعطاف پذیری خود را حتی پس از استفاده طولانی مدت حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]آن اساسا nontoxic و non است، pliability خود را حفظ می کند، حتی پس از استفاده از خدمات گسترده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Outstanding pliability and the cable is wearable.
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری فوق العاده و کابل پوشیدنی است
[ترجمه ترگمان]pliability برجسته و کابل پوشیدنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This flap is thin with good pliability and provides a very versatile and reliable covering for soft-tissue defects of the fingers.
[ترجمه گوگل]این فلپ نازک با انعطاف پذیری خوب است و پوششی بسیار متنوع و قابل اعتماد برای عیوب بافت نرم انگشتان ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این دریچه با pliability خوب نازک است و یک پوشش بسیار متنوع و قابل اعتماد برای نقص های بافت نرم انگشتان فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The breaking strength and pliability of blended membrane were increased gradually with the increased content of chitosan.
[ترجمه گوگل]استحکام شکست و انعطاف پذیری غشا مخلوط شده به تدریج با افزایش محتوای کیتوزان افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]قدرت شکستن و pliability غشا ترکیب شده به تدریج با افزایش مقدار کیتوزان افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Increase brawny degree, exercise pliability, avoid athletic loss.
[ترجمه گوگل]افزایش قدرت بدنی، انعطاف پذیری ورزش، جلوگیری از ضررهای ورزشی
[ترجمه ترگمان]افزایش درجه عضلانی را افزایش دهید، ورزش کنید، از دست دادن ورزش کار اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was valued for his reliability and pliability.
[ترجمه گوگل]او به دلیل قابلیت اطمینان و انعطاف پذیری اش مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او به اعتبار و قابلیت اعتماد او ارج می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The straightness of the rods and the plant's natural pliability made it a valuable construction material for early settlers.
[ترجمه گوگل]صاف بودن میله ها و انعطاف پذیری طبیعی گیاه آن را به یک ماده ساختمانی با ارزش برای ساکنان اولیه تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]The (straightness)و the طبیعی این کارخانه، این گیاه را به یک ماده ساختمانی با ارزش برای مهاجران اولیه تبدیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Based on oil painting, she developed peculiar method in creating artwork by seeking and matching between pliability of cloth and friability of paper.
[ترجمه گوگل]او بر اساس نقاشی رنگ روغن، روشی عجیب را در خلق آثار هنری با جستجو و تطبیق بین انعطاف پارچه و شکنندگی کاغذ ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او بر پایه نقاشی نفت روش خاص خود را در ایجاد آثار هنری با جستجو و تطبیق بین pliability پارچه و friability کاغذ طراحی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سازگاری (اسم)
suitability, compatibility, amenability, adaptability, fitness, opportuneness, salubrity, pliability

قابلیت انعطاف (اسم)
flexibility, malleability, pliability

خم پذیری (اسم)
pliability

تخصصی

[نساجی] قابلیت انحناء - نرمی - خمیری
[پلیمر] خم شدنی، خم پذیری

انگلیسی به انگلیسی

• flexibility; being bendable; being easily influenced

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pliancy / pliers / pliability
✅️ صفت ( adjective ) : pliable / pliant
✅️ قید ( adverb ) : pliantly
انعطاف پذیری
کاهش خمیدگی

بپرس