plexus

/ˈpleksəs//ˈpleksəs/

معنی: پیچیدگی، شبکه، چیزهای درهم پیچیده
معانی دیگر: (کالبد شناسی) شبکه ی رگ، شبکه ی عصب، هم پیچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: plexus, plexuses
مشتقات: plexal (adj.)
• : تعریف: a complex interwoven network.

- a plexus of veins and arteries
[ترجمه گوگل] شبکه ای از وریدها و شریان ها
[ترجمه ترگمان] شبکه ای از رگ ها و شریان ها:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a plexus of business connections
[ترجمه گوگل] مجموعه ای از ارتباطات تجاری
[ترجمه ترگمان] شبکه ای از ارتباطات تجاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. solar plexus
شبکه ی اعصاب ورا شکمی

2. Further protostome diversification led to a plexus of annelids, molluscs and near relatives.
[ترجمه گوگل]تنوع بیشتر پروتوستوم منجر به ایجاد شبکه ای از حلزون ها، نرم تنان و خویشاوندان نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]تنوع زیستی بیشتر منجر به شبکه کوروئید of، molluscs و خویشاوندان نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The efferent glomerular capillaries form a capillary plexus surrounding the proximal tubules.
[ترجمه گوگل]مویرگ های گلومرولی وابران یک شبکه مویرگی را در اطراف لوله های پروگزیمال تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]مویرگ ها بستری از مویرگ ها شبکه ای از مویرگ ها را شکل می دهند که لوله های proximal مجاور را احاطه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Neurones in the myenteric plexus were not identified in the colon and were sparse and appeared degenerate in the appendix and ileum.
[ترجمه گوگل]نورون ها در شبکه میانتریک در کولون شناسایی نشدند و کمیاب بودند و در آپاندیس و ایلئوم دژنره شده به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]neurones در شبکه کوروئید در the شناسایی نشد و به صورت پراکنده در ضمیمه و ileum ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then, with a sickening thud in her solar plexus, she understood.
[ترجمه گوگل]سپس، با صدایی بیمارگونه در شبکه خورشیدی خود، فهمید
[ترجمه ترگمان]سپس با صدایی تهوع آور از شکمش متوجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective:To establish lumbar plexus digitized visible models for providing more precise anatomic data to minimally invasive surgery.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد مدل‌های دیجیتالی مرئی شبکه کمری برای ارائه داده‌های آناتومیک دقیق‌تر برای جراحی‌های کم تهاجمی
[ترجمه ترگمان]هدف: ایجاد شبکه کوروئید نسبت به مدل های مریی برای ارائه اطلاعات دقیق تر و دقیق تر در عمل تهاجمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Brachial plexus deficits with and without shoulder dystocia . [ comment ] .
[ترجمه گوگل]نقص شبکه بازویی با و بدون دیستوشی شانه [ اظهار نظر ]
[ترجمه ترگمان]نقص شبکه کوروئید با و بدون شانه خالی کردن شانه [ comment ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Parts of the body controlled by the sacral plexus and this chakra include the skeleton system, the legs, and the elimination system.
[ترجمه گوگل]قسمت هایی از بدن که توسط شبکه خاجی و این چاکرا کنترل می شود شامل سیستم اسکلت، پاها و سیستم حذف است
[ترجمه ترگمان]بخش هایی از بدن که توسط شبکه کوروئید اداره می شود و این چاکرا نه شامل سیستم اسکلت، پاها و سیستم حذف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At each segment, the psoas muscle, lumbar plexus, and nerve roots were dissected.
[ترجمه گوگل]در هر بخش، عضله پسواس، شبکه کمری و ریشه های عصبی تشریح شد
[ترجمه ترگمان]در هر بخش، ماهیچه psoas، شبکه کمری و ریشه های عصبی کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective:To observe the feasibility of combined lumbar plexus and sciatic nerve block guided by nerve stimulator in children for lower limb surgery.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده امکان سنجی ترکیبی از شبکه کمری و بلوک عصب سیاتیک با هدایت محرک عصبی در کودکان برای جراحی اندام تحتانی
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده امکان سنجی شبکه کوروئید و بلوک عصبی sciatic که به وسیله تحریک عصبی تحریک عصبی در کودکان برای انجام عمل به دست آمد، هدایت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The impact of that failure must have been like a fierce left hook in the solar plexus.
[ترجمه گوگل]تاثیر آن شکست باید مانند یک قلاب چپ شدید در شبکه خورشیدی باشد
[ترجمه ترگمان]تاثیر این شکست باید مانند یک هوک چپ سخت در شبکه شمسی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You go crazy with the frustration and throw a bad punch and take his counter in your mouth or solar plexus.
[ترجمه گوگل]شما از ناامیدی دیوانه می شوید و مشت بدی می اندازید و شمارنده او را در دهان یا شبکه خورشیدی خود می گیرید
[ترجمه ترگمان]با ناامیدی دیوانه می شوید و یک مشت بد بردارید و پیشخوان خود را در دهان یا شبکه شمسی قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You could then lean back and pick up the front foot, thrusting it straight into the opponent's solar plexus.
[ترجمه گوگل]سپس می توانید به عقب خم شوید و پای جلو را بردارید و آن را مستقیماً به شبکه خورشیدی حریف فشار دهید
[ترجمه ترگمان]بعد می توانی به عقب تکیه بدهی و پای پیاده را بلند کنی و مستقیم آن را در شبکه انرژی خورشیدی فرو کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When I finally saw his face, the muscles surrounding my solar plexus contracted fiercely with the shock of recognition.
[ترجمه گوگل]وقتی بالاخره صورتش را دیدم، عضلات اطراف شبکه خورشیدی من به شدت با شوک تشخیص منقبض شدند
[ترجمه ترگمان]وقتی بالاخره صورت او را دیدم، عضلات شکمش به شدت با شوک تشخیص چهره درهم فشرده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیچیدگی (اسم)
crank, swathe, crankle, twist, labyrinth, warp, elaboration, clubfoot, complexity, complication, convolution, intricacy, complicacy, furl, contortion, crankiness, intorsion, plexus, knotting, refractile

شبکه (اسم)
grating, net, grate, trellis, netting, mesh, network, lattice, plexus, grille, meshwork, rete, reticule, reticulum, treillage, trelliswork

چیزهای درهم پیچیده (اسم)
plexus

تخصصی

[زمین شناسی] شبکه - در تکامل:شبکه تکاملی - در زمین شناسی یخچالی :منطقه ای در رسوب نیمه یخساری که یک دیگ غول را احاطه می کند.(استون،1899)

انگلیسی به انگلیسی

• intersection of nerves; network of blood vessels and nerves

پیشنهاد کاربران

شبکه در هم تنیده
هم پیچه ( اسم ) : شبکه ای از اعصاب، عروق خونی یا لنفاوی

بپرس