pleomorphic


معنی: چند شکلی، دارای اشکال و صور مختلف
معانی دیگر: - ج

جمله های نمونه

1. Pleomorphic fibroma, a benign fibroblastic proliferation with striking nuclear atypia, is extremely rare.
[ترجمه گوگل]فیبروم پلئومورفیک، یک تکثیر فیبروبلاستیک خوش خیم با آتیپی هسته ای چشمگیر، بسیار نادر است
[ترجمه ترگمان]\"Pleomorphic fibroma\" (Pleomorphic fibroma)، با گسترش سلاح های اتمی بسیار نادر، بسیار نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Results Among lacrimal gland tumors, the pleomorphic adenoma, adenoid cystadenocarcinoma, pleomorphic adenocarcinoma and adenocarcinoma were very common.
[ترجمه گوگل]نتایج در میان تومورهای غدد اشکی، آدنوم پلئومورفیک، سیستادنوکارسینوم آدنوئید، آدنوکارسینوم پلئومورفیک و آدنوکارسینوم بسیار شایع بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج در بین تومورهای غده اشکی، pleomorphic adenoma، adenoid cystadenocarcinoma، pleomorphic adenocarcinoma و adenocarcinoma بسیار رایج بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tumor cells in some areas are more pleomorphic with enlarged and hyperchromatic nuclei, but I do not see mitotic activity or coagulative necrosis.
[ترجمه گوگل]سلول های تومور در برخی نواحی پلئومورفیک تر با هسته های بزرگ شده و هایپرکروماتیک هستند، اما من فعالیت میتوزی یا نکروز انعقادی را نمی بینم
[ترجمه ترگمان]سلول های تومور در برخی از مناطق بیشتر با هسته بزرگ تر و hyperchromatic ساخته شده اند، اما فعالیت غیرمستقیم و بافت coagulative را در آن ها نمی بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pleomorphic giant nucleus(100%), obvious nucleoli(75%) and karyokinesis were the main elements in the smear of bone metastatic carcinoma.
[ترجمه گوگل]هسته غول پیکر پلئومورفیک (100%)، هسته آشکار (75%) و کاریوکینزیس عناصر اصلی اسمیر کارسینوم متاستاتیک استخوان بودند
[ترجمه ترگمان]هسته بزرگ Pleomorphic (۱۰۰ %)، nucleoli آشکار (۷۵ %)و karyokinesis عناصر اصلی در لکه دار شدن استخوان metastatic استخوان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pathology of the parotid tumors consisted of 11 pleomorphic adenomas, six Warthin's tumors, six benign epithelial cysts, one sarcoid lesion, two lymphoid hyperplasia, and one Kaposi's sarcoma.
[ترجمه گوگل]آسیب شناسی تومورهای پاروتید شامل 11 آدنوم پلئومورفیک، شش تومور وارتین، شش کیست اپیتلیال خوش خیم، یک ضایعه سارکوئید، دو هیپرپلازی لنفوئید و یک سارکوم کاپوزی بود
[ترجمه ترگمان]Pathology سرطان غدد لنفاوی شامل ۱۱ pleomorphic شش s بود که شش تا تومور benign، یکی از lesion hyperplasia، دو غده lymphoid، دو غده lymphoid، و یک sarcoma غده lymphoid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This sarcoma is composed of very pleomorphic cells.
[ترجمه گوگل]این سارکوم از سلول های بسیار پلئومورفیک تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این sarcoma از سلول های بسیار pleomorphic تشکیل یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sarcomas have very pleomorphic cells, often with a spindle shape.
[ترجمه گوگل]سارکوم ها دارای سلول های پلئومورفیک هستند که اغلب به شکل دوکی هستند
[ترجمه ترگمان]Sarcomas دارای سلول های بسیار pleomorphic هستند که اغلب با یک شکل دوکی شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In benign tumors, the proportion of adenolymphoma approached pleomorphic adenoma. While in malignant tumors, adenoid cystic carcinoma accounted the most.
[ترجمه گوگل]در تومورهای خوش خیم، نسبت آدنولمفوم به آدنوم پلئومورفیک نزدیک می شود در حالی که در تومورهای بدخیم، کارسینوم کیستیک آدنوئید بیشترین میزان را داشت
[ترجمه ترگمان]در غده خوش خیم، میزان غده adenolymphoma به غده pleomorphic نزدیک شد در حالی که در غده بدخیم از سرطان، سرطان cystic بیشتر از همه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results Among lacrimal gland tumors pleomorphic adenoma, adenoid cystadenocarcinoma, pleomorphic adenocarcinoma and adenocarcinoma were very common.
[ترجمه گوگل]نتایج در میان تومورهای غدد اشکی، آدنوم پلئومورفیک، سیستادنوکارسینوم آدنوئید، آدنوکارسینوم پلئومورفیک و آدنوکارسینوم بسیار شایع بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج در بین تومورهای غده اشکی pleomorphic adenoma، adenoid cystadenocarcinoma، pleomorphic adenocarcinoma و adenocarcinoma بسیار رایج بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The diagnosis of pleomorphic fibroma was confirmed.
[ترجمه گوگل]تشخیص فیبروم پلئومورفیک تایید شد
[ترجمه ترگمان] تشخیص \"ورم لیفی\" تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To our knowledge, only 12 cases of pulmonary pleomorphic adenoma have been reported in the literature.
[ترجمه گوگل]طبق اطلاعات ما، تنها 12 مورد آدنوم پلئومورفیک ریوی در ادبیات گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]برای دانش ما، تنها ۱۲ مورد از pleomorphic pulmonary ریوی در ادبیات گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Note the very pleomorphic cell in the center.
[ترجمه گوگل]به سلول پلئومورفیک در مرکز توجه کنید
[ترجمه ترگمان]به سلول بسیار pleomorphic در مرکز توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Carcinoids had ultrasonic characters in most pleomorphic adenoma and adenolymphoma . All cases were confirmed by surgery and pathology.
[ترجمه گوگل]کارسینوئیدها در اکثر آدنومای پلئومورفیک و آدنولمفوم دارای ویژگی اولتراسونیک بودند تمام موارد توسط جراحی و پاتولوژی تایید شد
[ترجمه ترگمان]Carcinoids دارای نویسه های مافوق صوت در بیشتر pleomorphic adenoma و adenolymphoma بودند تمام موارد توسط جراحی و آسیب شناسی تایید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Purpose To discuss the operation methods for pleomorphic adenoma in superficial lobe area.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد روش های عمل برای آدنوم پلئومورفیک در ناحیه لوب سطحی
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار، بحث در مورد روش های عملیاتی برای pleomorphic adenoma در ناحیه لوب سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چند شکلی (صفت)
allotropic, multiform, pleomorphic

دارای اشکال و صور مختلف (صفت)
pleomorphic

انگلیسی به انگلیسی

• having many shapes, having many forms

پیشنهاد کاربران

بپرس