plentitude


معنی: فراوانی، وفور، کمال
معانی دیگر: plenitude کمال، سرشاری

جمله های نمونه

1. These chances give her internal plentitude and emotional independence.
[ترجمه گوگل]این شانس ها به او مقدار زیادی درونی و استقلال عاطفی می بخشد
[ترجمه ترگمان]این فرصت ها به استقلال داخلی و استقلال عاطفی او می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But for the moment, the plentitude of plans is a problem, some say, because to be truly useful, a numbering system has to be universal.
[ترجمه گوگل]اما برخی می گویند که در حال حاضر، تعداد زیاد طرح ها یک مشکل است، زیرا برای اینکه یک سیستم شماره گذاری واقعاً مفید باشد، باید جهانی باشد
[ترجمه ترگمان]اما برای لحظه ای، فقدان برنامه ها یک مشکل است، برخی می گویند، زیرا برای اینکه واقعا مفید باشند، سیستم شماره گذاری باید جهانی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The paper shows the plentitude and complication of Hamlet's artistic nature, which is full of poetry of history, culture and society.
[ترجمه گوگل]این مقاله، فراوانی و پیچیدگی ماهیت هنری هملت را نشان می‌دهد که مملو از شعر تاریخ، فرهنگ و جامعه است
[ترجمه ترگمان]این مقاله the و پیچیدگی طبیعت هنری هاملت را نشان می دهد که سرشار از شعر تاریخ، فرهنگ و جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the sake of enhancing the efficiency of gas inlet and outlet, the mathematical model that takes the plentitude coefficient as the target function may be established.
[ترجمه گوگل]به منظور افزایش کارایی ورودی و خروجی گاز، مدل ریاضی که ضریب فراوانی را به عنوان تابع هدف می گیرد، ممکن است ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]برای افزایش بازده ورودی و خروجی گاز، مدل ریاضی که ضریب plentitude را به عنوان تابع هدف بکار می برد ممکن است ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The four chain club differs in design and style, but all planned for professional arrangement, plentitude exercises area and highest standard equipment.
[ترجمه گوگل]باشگاه چهار زنجیره ای از نظر طراحی و سبک متفاوت است، اما همه آنها برای چیدمان حرفه ای، منطقه تمرینات فراوان و تجهیزات استاندارد بالاتر برنامه ریزی شده اند
[ترجمه ترگمان]این باشگاه چهار زنجیره با طراحی و سبک متفاوت است، اما همه آن ها برای آرایش حرفه ای، تمرینات plentitude و بالاترین تجهیزات استاندارد برنامه ریزی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In a car you are fortified from the weather, and have comfortable way and plentitude of room to carry grouping and luggage.
[ترجمه گوگل]در ماشین شما از آب و هوا مستحکم هستید و راه راحت و فضای زیادی برای حمل گروه و چمدان دارید
[ترجمه ترگمان]در اتومبیلی که شما از آب و هوا محافظت می کنید، و راه راحتی برای حمل و نقل و حمل چمدان ها را دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The 28 chain club differs in design and style, but all planned for professional arrangement, plentitude exercises area and highest standard equipment.
[ترجمه گوگل]باشگاه زنجیره ای 28 از نظر طراحی و سبک متفاوت است، اما همه آنها برای چیدمان حرفه ای، منطقه تمرینات فراوان و تجهیزات استاندارد بالاتر برنامه ریزی شده اند
[ترجمه ترگمان]این باشگاه زنجیره ای در طراحی و سبک متفاوت است، اما همه آن ها برای آرایش حرفه ای، تمرینات plentitude و بالاترین تجهیزات استاندارد برنامه ریزی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراوانی (اسم)
plenty, aboundness, abundance, affluence, redundancy, profusion, amplitude, exuberance, ampleness, plenitude, great supply, lavishness, redundance, plentifulness, plentitude, superabundance

وفور (اسم)
abundance, affluence, profusion, wealth, bounty, exuberance, luxuriance, plenitude, lavishness, plurality, pluralism, opulence, plentitude, rout, superabundance

کمال (اسم)
prime, amplitude, accomplishment, perfection, integrity, maturity, completeness, sophistication, exactitude, period, complementarity, plenitude, plentitude

انگلیسی به انگلیسی

• abundance, bountifulness; richness, lushness

پیشنهاد کاربران

بپرس