1. ambassador plenipotentiary
نماینده ی سیاسی تام الاختیار،سفیر ویژه
2. an ambassador plenipotentiary
سفیر تام الاختیار
3. He was promoted from minister plenipotentiary to full ambassador.
[ترجمه گوگل]او از وزیر تام الاختیار به سفیر تام الاختیار ارتقا یافت
[ترجمه ترگمان]او به عنوان سفیر کبیر به سمت سفیر کبیر منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There were plenipotentiaries in court uniforms so decked with gold that their coats seemed like sheets of light.
[ترجمه گوگل]نمایندگان تام الاختیار با یونیفورم دادگاه چنان با طلا تزئین شده بودند که کتهایشان مانند ورقه های نور به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]لباس متحدالشکل درباری چنان پوشیده از طلا بود که coats به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His last diplomatic posting was as ambassador and plenipotentiary in Paris.
[ترجمه گوگل]آخرین پست دیپلماتیک او به عنوان سفیر و تام الاختیار در پاریس بود
[ترجمه ترگمان]آخرین ارسال دیپلماتیک او به عنوان سفیر و نماینده تام الاختیار در پاریس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Are they delegates, representatives or plenipotentiaries, for instance?
[ترجمه گوگل]آیا آنها نمایندگان، نمایندگان یا نمایندگان تام الاختیار هستند؟
[ترجمه ترگمان]مثلا نمایندگان، نمایندگان یا plenipotentiaries، برای مثال؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Edwin H. Conger was envoy extraordinary and Minister Plenipotentiary.
[ترجمه گوگل]ادوین اچ کانگر فرستاده فوق العاده و وزیر مختار بود
[ترجمه ترگمان]ادوین اچ conger نماینده سیاسی و نماینده سیاسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The minister was given plenipotentiary powers in the trade negotiations.
[ترجمه گوگل]در مذاکرات تجاری اختیارات تام الاختیار به وزیر داده شد
[ترجمه ترگمان]وزیر در مذاکرات تجاری اختیارات تام به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Plenipotentiary Council convened in extraordinary session to listen to Colonel Wolff's report and hear out his requests.
[ترجمه گوگل]شورای تام الاختیار برای استماع گزارش سرهنگ ولف و استماع درخواست های وی در جلسه فوق العاده تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]شورای Plenipotentiary در جلسه فوق العاده ای برای گوش دادن به گزارش سرهنگ ولف و شنیدن درخواست های او تشکیل جلسه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Information to be Minister Plenipotentiary in the end to terrorism.
[ترجمه گوگل]اطلاعات به عنوان وزیر مختار در پایان تروریسم
[ترجمه ترگمان]اطلاعات در پایان به تروریسم وزیر مختار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She became Her Britannic Majesty's new ambassador plenipotentiary to the Republic of Lebanon.
[ترجمه گوگل]او سفیر جدید اعلیحضرت بریتانیا در جمهوری لبنان شد
[ترجمه ترگمان]او سفیر جدید ملکه در کشور لبنان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Constitution grants the president plenipotentiary powers to use military force to protect our national security.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی به رئیس جمهور اختیارات تام الاختیار برای استفاده از نیروی نظامی برای حفاظت از امنیت ملی ما می دهد
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی به رئیس جمهور اختیار می دهد تا از نیروی نظامی برای حفاظت از امنیت ملی خود استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As an ambassador plenipotentiary, he represents the diplomatic image of his country.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سفیر تام الاختیار، نماینده وجهه دیپلماتیک کشورش است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان نماینده تام الاختیار سفیر، تصویر دیپلماتیک کشورش را نمایندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. From right: Minister Plenipotentiary of the Embassy of the Syrian Arab Republic, Interpreter Wang Qian.
[ترجمه گوگل]از سمت راست: وزیر مختار سفارت جمهوری عربی سوریه، مترجم وانگ کیان
[ترجمه ترگمان]از راست: وزیر مختار سفارت جمهوری عربی سوریه، مترجم شفاهی Wang Wang کان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید