1. A plebiscite was held to decide the fate of the country.
[ترجمه گوگل]همهپرسی برای تعیین سرنوشت کشور برگزار شد
[ترجمه ترگمان]یک همه پرسی برای تصمیم گیری درباره سرنوشت کشور برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. If this had been a plebiscite, we would have won in a landslide.
[ترجمه گوگل]اگر این همهپرسی بود، ما با قاطعیت پیروز میشدیم
[ترجمه ترگمان]اگر این یک همه پرسی عمومی بود، ما در یک زمین لغزش برنده می شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The parties accused de Gaulle of preparing a plebiscite; the General accused them of coveting an irresponsible, omnipotent assembly.
[ترجمه گوگل]احزاب دوگل را به تدارک همهپرسی متهم کردند ژنرال آنها را به طمع یک مجمع غیرمسئولانه و همه کاره متهم کرد
[ترجمه ترگمان]طرفین دو گل را متهم به آماده کردن یک همه پرسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The administration will also hold a plebiscite within the next six months for the approval of constitutional reforms.
[ترجمه گوگل]دولت همچنین ظرف شش ماه آینده یک همه پرسی برای تصویب اصلاحات قانون اساسی برگزار خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دولت همچنین یک همه پرسی در عرض شش ماه آینده برای تصویب اصلاحات قانون اساسی برگزار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Napoleon and Louis Napoleon favoured government by plebiscite or caesarian democracy.
[ترجمه گوگل]ناپلئون و لویی ناپلئون از طریق همهپرسی یا دموکراسی سزارین طرفدار حکومت بودند
[ترجمه ترگمان]ناپلئون و لویی ناپلئون از طریق همه پرسی یا دموکراسی caesarian دولت را مورد توجه قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Every week a plebiscite of sorts is held to determine which programs are popular and which are not.
[ترجمه گوگل]هر هفته یک همهپرسی برگزار میشود تا مشخص شود کدام برنامهها محبوب هستند و کدامها نه
[ترجمه ترگمان]هر هفته یک همه پرسی از انواع مختلف برای تعیین اینکه کدام برنامه ها محبوب هستند و کدام یک نیستند، برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Newfoundland, finally, became the tenth province after a plebiscite in 194
[ترجمه گوگل]سرانجام نیوفاندلند پس از همهپرسی در سال 194 به دهمین استان تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]پس از یک همه پرسی در ۱۹۴ به استان دهم رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The province decide by plebiscite to lower the voting age to eighteen.
[ترجمه گوگل]استان با همهپرسی تصمیم میگیرد که سن رایدهی را به هجده سال کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]این استان از یک همه پرسی برای کاهش سن رای دهی در سن ۱۸ سالگی تصمیم گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was Iceland's first plebiscite since the island's independence from Denmark in 194
[ترجمه گوگل]این اولین همهپرسی ایسلند از زمان استقلال این جزیره از دانمارک در سال 194 بود
[ترجمه ترگمان]این اولین همه پرسی ایسلند از زمان استقلال این جزیره از دانمارک در ۱۹۴ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The decision to concede a plebiscite on the voting system has enraged them.
[ترجمه گوگل]تصمیم برای دادن همهپرسی در سیستم رایگیری آنها را خشمگین کرده است
[ترجمه ترگمان]تصمیم برای تصدیق یک همه پرسی در سیستم رای گیری آن ها را عصبانی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The plebiscite in Kashmir desired by the U . N . has never taken place.
[ترجمه گوگل]همهپرسی در کشمیر مورد نظر U N هرگز صورت نگرفته است
[ترجمه ترگمان]همه پرسی در کشمیر مورد نظر در کشمیر مورد نظر است ان هرگز اتفاق نیفتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A plebiscite was taken as to whether this was a fitting punishment.
[ترجمه گوگل]همهپرسی انجام شد که آیا این مجازات مناسبی است یا خیر
[ترجمه ترگمان]یک همه پرسی در مورد این موضوع صورت گرفت که آیا این یک مجازات مناسب است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was decided by plebiscite.
[ترجمه گوگل]با همهپرسی تصمیم گرفته شد
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان به این نتیجه رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The question of which state the minority group should belong to was decided by plebiscite.
[ترجمه گوگل]این مسئله که گروه اقلیت باید به کدام ایالت تعلق داشته باشد با همهپرسی تصمیمگیری شد
[ترجمه ترگمان]این سوال که گروه اقلیت باید به آن تعلق داشته باشد، از طریق همه پرسی مورد تصمیم گیری قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید