[ترجمه گوگل] این شامپو بوی بسیار مطبوعی دارد [ترجمه ترگمان] این شامپو بوی خیلی مطبوعی داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The painting has a pleasing composition, but I don't think it's great art.
[ترجمه گوگل] نقاشی ترکیب دلپذیری دارد، اما به نظر من هنر بزرگی نیست [ترجمه ترگمان] نقاشی یک ترکیب بندی خوشایند است، اما من فکر نمی کنم که هنر عالی باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. julie has a pleasing personality
جولی شخصیت دلپذیری دارد.
2. Pleasing everybody is pleasing nobody.
[ترجمه گوگل]راضی کردن همه راضی کردن هیچ کس نیست [ترجمه ترگمان]هیچ کس، هیچ کس، هیچ کس را راضی نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The arrangement of the furniture formed a pleasing ensemble.
[ترجمه گوگل]چیدمان مبلمان مجموعه ای دلپذیر را تشکیل می داد [ترجمه ترگمان]با این همه، نظم و ترتیب اسباب و اثاث اسباب و اثاث مطبوع و مطبوع به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This area of France has a pleasing climate in August.
[ترجمه گوگل]این منطقه از فرانسه در ماه آگوست آب و هوای مطبوعی دارد [ترجمه ترگمان]این ناحیه از فرانسه در ماه آگوست یک جو دلپذیر دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This is more pleasing in appearance.
[ترجمه گوگل]این در ظاهر خوشایندتر است [ترجمه ترگمان] ظاهرت بهتر از این حرفاست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Visually the house is very pleasing, but it's uncomfortable.
[ترجمه گوگل]از نظر بصری خانه بسیار دلپذیر است، اما ناراحت کننده است [ترجمه ترگمان]این خانه خیلی مطبوع است، اما ناراحت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Visually the chair is very pleasing, but it's uncomfortable.
[ترجمه گوگل]از نظر بصری صندلی بسیار دلپذیر است، اما ناراحت کننده است [ترجمه ترگمان]نشستن روی صندلی خیلی خوشایند است، اما ناراحت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The design of the house had a pleasing symmetry, its oblong shape being picked up in its elongated windows.
[ترجمه گوگل]طراحی خانه دارای تقارن دلپذیری بود، شکل مستطیلی آن در پنجره های کشیده آن مشخص می شد [ترجمه ترگمان]طراحی خانه تقارن خوشایندی داشت و شکل مستطیل آن در پنجره های بلند کشیده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There's no pleasing our teacher, he always grumbles about our work even when we've done our best.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز خوشایند معلم ما نیست، او همیشه در مورد کار ما غر میزند، حتی وقتی بهترین کار را انجام دادهایم [ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد کار ما غرولند می کند، حتی وقتی بهترین کارمان را انجام داده ایم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Their candor is a very pleasing feature.
[ترجمه گوگل]صراحت آنها یک ویژگی بسیار خوشایند است [ترجمه ترگمان]صراحت آن ها یک ویژگی بسیار خوشایند است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]شعر او ریتم دلنشینی دارد [ترجمه ترگمان]شعرش با ریتم خوشایندی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There's just no pleasing some people .
[ترجمه گوگل]فقط برای بعضی ها خوشایند نیست [ترجمه ترگمان]هیچ آدم مطبوعی در کار نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This painting has a pleasing balance of shapes and colours.
[ترجمه گوگل]این نقاشی تعادل دلپذیری از اشکال و رنگ ها دارد [ترجمه ترگمان]این نقاشی تعادل خوشایندی از شکل ها و رنگ ها دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It was pleasing to know that the presentation had gone so well.
[ترجمه zeinab] دانستن اینکه ارائه به خوبی پیش رفته بود، لذت بخش بود.
|
[ترجمه گوگل]خوشحال کننده بود که می دانستم ارائه به خوبی پیش رفته است [ترجمه ترگمان]از این که این نمایش به خوبی پیش رفته بود، لذت بخش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• enjoyable; satisfying desires; genial, nice; kind, amicable something that is pleasing gives you pleasure and satisfaction; a formal word.
پیشنهاد کاربران
1. خوشایند. دلپذیر. مطبوع. دوست داشتنی 2. رضایت بخش مثال: Of a bright hue, pleasing to the onlookers. با یک رنگ روشن، {که} خوشایند و مطبوع ناظران باشد. �فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ� ... [مشاهده متن کامل]
The picture was very pleasing for beholders. این عکس برای تماشاگر ها خیلی دوست داشتنی بود.