pleading

/ˈpliːdɪŋ//ˈpliːdɪŋ/

معنی: دفاع، دادخواهی، شفاعت، برهان نمایی
معانی دیگر: دفاع، برهان نمایی، شفاعت، دادخواهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of making a plea.

(2) تعریف: in law, the discussion or defense of an argument in court.

(3) تعریف: (pl.) a pretrial proceeding in which claims made by the plaintiff and the answers by the defendant are resolved into an issue for trial.

جمله های نمونه

1. the old woman was pleading for her son's life
پیر زن برای (نجات) جان فرزندش التماس می کرد.

2. He was on his knees, pleading for mercy/forgiveness.
[ترجمه مدرک طاهرفر] او زانو زده بود و درخواست بخشش و مرحمت میکرد
|
[ترجمه گوگل]او روی زانوهایش نشسته بود و برای رحمت و بخشش دعا می کرد
[ترجمه ترگمان]او زانو زده بود و به خاطر بخشش و بخشش التماس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Geoffrey rushed in late pleading a mix-up in his diary.
[ترجمه گوگل]جفری دیر هجوم آورد و در دفتر خاطراتش قاطی کرد
[ترجمه ترگمان]جفری در اواخر درخواست کرد که در دفتر خاطراتش با هم ترکیب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was almost pleading with him.
[ترجمه گوگل]تقریبا داشت از او التماس می کرد
[ترجمه ترگمان]او تقریبا به او التماس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She badgered her doctor time and again, pleading with him to do something.
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها به دکترش زنگ زد و از او التماس کرد که کاری انجام دهد
[ترجمه ترگمان]اون وقت دکتر رو قاطی کرده و دوباره بهش التماس می کنه که کاری رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had left the party early, pleading a headache.
[ترجمه گوگل]او مهمانی را زودتر ترک کرده بود، به دلیل سردرد
[ترجمه ترگمان]او زود مهمانی را ترک گفته بود و به سردرد التماس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pleading ignorance of the law won't help you if you are caught.
[ترجمه حسین رضایی] ادعای بی اطلاعی از قانون به شما کمک نخواهد کرد اگر دستگیر شوید /گیر بیفتید.
|
[ترجمه گوگل]التماس بی اطلاعی از قانون به شما کمکی نمی کند اگر گرفتار شوید
[ترجمه ترگمان]اگر دستگیر شوید، نادانی قانون به شما کمکی نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She got what she wanted by dint of pleading and threatening.
[ترجمه حسین رضایی] او با زور التماس تهدید به چیزی که میخواست رسید. کلمه dint چندین معنی را یدک میکشه و در اینجا معنی زور یا جبر می دهد.
|
[ترجمه گوگل]او با التماس و تهدید به آنچه می خواست رسید
[ترجمه ترگمان]به نیروی التماس و تهدید، چیزی را که می خواست بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She went down on her knees, pleading for mercy.
[ترجمه گوگل]او به زانو در آمد و درخواست رحمت کرد
[ترجمه ترگمان]به زانو درآمد و از او پوزش خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The accused beat the rap by pleading temporary insanity.
[ترجمه گوگل]متهم با ادعای جنون موقت، رپ را کتک زد
[ترجمه ترگمان]متهم با توسل به جنون موقت، این رپ را مورد ضرب و شتم قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was pleading, almost sobbing, first silently and then aloud.
[ترجمه گوگل]التماس می کرد، تقریباً گریه می کرد، ابتدا بی صدا و سپس با صدای بلند
[ترجمه ترگمان]او التماس می کرد، تقریبا گریه می کرد، اول خاموش و بعد با صدای بلند گریه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was kneeling on the floor pleading for mercy.
[ترجمه گوگل]روی زمین زانو زده بود و درخواست رحمت می کرد
[ترجمه ترگمان]او روی زمین زانو زده بود و التماس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She avoided jail by pleading self-defence.
[ترجمه گوگل]او با دفاع از خود از زندان اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]او با التماس از خود از زندان اجتناب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He simply ignored Sid's pleading.
[ترجمه گوگل]او به سادگی به التماس سید توجه نکرد
[ترجمه ترگمان]او فقط تقاضای سید را نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He has been known to refuse autographs by pleading that he's nothing special and really doesn't warrant such attention.
[ترجمه حسین رضایی] او شناخته شده/معروف است به امتناع کردن از امضاء توسط برهان نمائی کردن که او چیزی خاصی ندارد و واقعا مستحق چنین توجهی نیست
|
[ترجمه گوگل]او شناخته شده است که با اعتراف به این که او چیز خاصی نیست و واقعاً چنین توجهی را ضروری نمی کند، از امضای خود امتناع می کند
[ترجمه ترگمان]او می دانست که با التماس کردن به این که چیز خاصی نیست و واقعا این توجه را نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفاع (اسم)
answer, munition, advocacy, defense, pleading, vindication, apologia, replication, fencing, pale

دادخواهی (اسم)
pleading, lawsuit, complaint

شفاعت (اسم)
pleading, intercession, intermediacy, intervention

برهان نمایی (اسم)
pleading

تخصصی

[حقوق] لوایح (ادعاها و دفاعیات طرفین دعوی)

انگلیسی به انگلیسی

• argument, argument; claim, suit
asking, requesting; begging, imploring; arguing, claiming; entreating
a pleading expression or gesture shows that you want something very much and is intended to persuade someone to give it to you.
pleading is asking someone in an intense, emotional way to do something.
see also plead.

پیشنهاد کاربران

دفاعیه دادخواست دادخواهی وکیل در دادگاه مرافعات
1. ملتمسانه. پر از خواهش و تمنا 2. خواهش و تمنا. التماس
مثال:
she was deaf to their pleading
او در برابر خواهش و تمنای آنها بی اعتنا بود.
التماس، استدعا، استغاثه
ملتمسانه، با خواهش و تمنا، باعجز و لابه
التماس کردن
خواهش کردن
لایحه ی دادگاه ( حقوق انگلستان )
دفاعیه، دادخواست

بپرس