اسم ( noun )
• (1) تعریف: an earnest request or appeal.
• مترادف: appeal, entreaty, prayer
• مشابه: cry, petition, request, supplication
• مترادف: appeal, entreaty, prayer
• مشابه: cry, petition, request, supplication
- The bully ignored the child's pleas for mercy and kept rubbing snow in his face.
[ترجمه شان] آن آدم قلدر، خواهش و تمنا های کودک را برای بخشش نادیده گرفت، و به مالیدن برف به صورت او ادامه داد .|
[ترجمه مینا] آن قلدر اِزّ و جِز های بچه رو نادیده گرفت و همین طور برف به صورتش می مالید|
[ترجمه گوگل] قلدر درخواست رحمت کودک را نادیده گرفت و مدام برف را به صورت او مالید[ترجمه ترگمان] بچه قلدر، درخواست کودک را نادیده گرفت و برف را در صورتش مالش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The congresswoman's eloquent plea for peace led several representatives to vote against the military action.
[ترجمه گوگل] درخواست شیوای نماینده کنگره برای صلح باعث شد چندین نماینده به اقدام نظامی رای منفی دهند
[ترجمه ترگمان] درخواست فصیح این عضو کنگره برای صلح منجر به رهبری چندین نماینده برای رای دادن علیه اقدام نظامی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] درخواست فصیح این عضو کنگره برای صلح منجر به رهبری چندین نماینده برای رای دادن علیه اقدام نظامی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an excuse.
• مترادف: alibi, defense, excuse, justification
• مشابه: apologia, apology, explanation, pretext, reason
• مترادف: alibi, defense, excuse, justification
• مشابه: apologia, apology, explanation, pretext, reason
- He made a plea of fatigue.
[ترجمه شان] او خستگی را ، بهانه کرد.|
[ترجمه گوگل] التماس خستگی کرد[ترجمه ترگمان] او از خستگی شکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a formal statement in a court of law, made by or in the interest of the defendant.
• مشابه: apologia, appeal, defense
• مشابه: apologia, appeal, defense