1. The basement has been made over into a playroom.
[ترجمه گوگل]زیرزمین به یک اتاق بازی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]زیرزمین داره به یه اتاق عمل میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They even had a playroom of their own, an attic under the eaves.
[ترجمه گوگل]آنها حتی یک اتاق بازی برای خود داشتند، یک اتاق زیر شیروانی زیر بام
[ترجمه ترگمان]آن ها حتی یک اتاق بزرگ برای خودشان داشتند، زیر the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The toy shop was one huge playroom where everything was owned in common.
[ترجمه گوگل]اسبابفروشی یک اتاق بازی بزرگ بود که همه چیز در آن مشترک بود
[ترجمه ترگمان]فروشگاه اسباب بازی یک اتاق بازی بزرگ بود که در آن همه چیز به طور مشترک اداره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This was used as sort of a playroom.
[ترجمه گوگل]از این به عنوان یک اتاق بازی استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]این نوع بازی به عنوان یک اتاق بازی استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But the playroom is to be absorbed into the retreat and conference centre next year.
[ترجمه گوگل]اما اتاق بازی قرار است در سال آینده جذب مرکز خلوت و کنفرانس شود
[ترجمه ترگمان]اما در سال آینده اتاق بازی تبدیل به مرکز و مرکز کنفرانس خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. BAt her new home, Tamika sits in a playroom aglow with morning light filtered through pink lace curtains.
[ترجمه گوگل]تامیکا در خانه جدیدش در یک اتاق بازی درخشان با نور صبحگاهی که از میان پرده های توری صورتی فیلتر شده است، نشسته است
[ترجمه ترگمان]در خانه جدیدش، Tamika با نور صبحگاهی که از طریق پرده های توری صورتی فیلتر می شود، در یک اتاق بازی نشسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Children's playground; playroom; paddling pool; children's section of main pool; cots and high chairs.
[ترجمه گوگل]زمین بازی بچه ها؛ اتاق بازی; استخر پارویی؛ بخش کودکان استخر اصلی؛ تخت و صندلی بلند
[ترجمه ترگمان]زمین بازی بچه ها، کشتارگاه، پارو زدن، پارو زدن، قسمت کودکان، تخت خواب و صندلی های بلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Older brothers and sisters were eating in the playroom, supervised by Monika, a trainee teacher from Salzburg.
[ترجمه گوگل]برادران و خواهران بزرگتر در اتاق بازی مشغول غذا خوردن بودند که مونیکا، معلمی کارآموز از سالزبورگ نظارت میکرد
[ترجمه ترگمان]برادران و خواهران بزرگ تر در اتاق بازی غذا می خوردند و تحت نظارت Monika، کارآموز کارآموز اهل سالزبورگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The room was designed as a Children's playroom.
[ترجمه گوگل]این اتاق به عنوان اتاق بازی کودکان طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]اتاق به عنوان اتاق بازی کودکان طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Kids Club features a central playroom, art and crafts room, meal room, TV room, bathroom and sleeping room.
[ترجمه گوگل]باشگاه کودکان دارای یک اتاق بازی مرکزی، اتاق هنر و صنایع دستی، اتاق غذا، اتاق تلویزیون، حمام و اتاق خواب است
[ترجمه ترگمان]باشگاه کودکان یک اتاق بازی، اتاق غذا و صنایع دستی، اتاق غذا، اتاق تلویزیون، حمام و اتاق خواب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The toddlers romped in the playroom.
[ترجمه گوگل]بچه های نوپا در اتاق بازی پرسه زدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در اتاق بازی فریاد می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is the playroom, with a great big toy chest.
[ترجمه گوگل]این اتاق بازی است، با یک سینه اسباب بازی بزرگ
[ترجمه ترگمان]این اتاق بازی است با یک صندوق بزرگ اسباب بازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. So of us children are the basement playroom.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما بچه ها اتاق بازی زیرزمین هستیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما بچه ها در زیرزمین ویلا زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Toys hidden behind crewelwork curtains in the playroom - cum - parlor.
[ترجمه گوگل]اسباببازیهایی که پشت پردههای خدمهکاری در اتاق بازی پنهان شدهاند - تقدیر - سالن
[ترجمه ترگمان]اسباب بازی پشت پرده اتاق اتاق اتاق اتاق اتاق نشیمن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید