1. That was a major factor when choosing the playpen and highchair.
[ترجمه گوگل]این یکی از فاکتورهای مهم در هنگام انتخاب زمین بازی و صندلی کودک بود
[ترجمه ترگمان]این یک فاکتور مهم هنگام انتخاب مکان بازی و بازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He walked over to the playpen and picked up Christina and held her soft heat against his chest.
[ترجمه گوگل]او به سمت زمین بازی رفت و کریستینا را برداشت و حرارت ملایم او را روی سینهاش نگه داشت
[ترجمه ترگمان]به سمت محل بازی رفت و کریستینا را برداشت و گرمای لطیف او را روی سینه اش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I wouldn't advocate the academic playpen scenario but I seem to remember having some quality of life.
[ترجمه گوگل]من از سناریوی بازی آکادمیک دفاع نمی کنم، اما به نظر می رسد که کیفیت زندگی را به خاطر دارم
[ترجمه ترگمان]من از طرح \"مکان بازی دانشگاهی\" دفاع نمی کنم، اما به نظر می رسد که به یاد دارم که کیفیت زندگی را به یاد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Through the living-room window he can see a playpen, and a child's pot standing on the table.
[ترجمه گوگل]از پنجره اتاق نشیمن می تواند یک زمین بازی و گلدان کودکی را ببیند که روی میز ایستاده است
[ترجمه ترگمان]از پنجره اتاق نشیمن، او یک مکان بازی را می بیند و یک کوزه بچه روی میز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The playpen includes an enveloping part and a foldable bedstead. The enveloping part covers around the foldable bedstead.
[ترجمه گوگل]زمین بازی شامل یک قسمت پوشاننده و یک تخت خواب تاشو است قسمت پوشاننده اطراف تخت خواب تاشو را می پوشاند
[ترجمه ترگمان]محل بازی شامل یک بخش پوشش دار و یک تخت خواب foldable است قسمت محصور enveloping تخت خواب تخت خواب را پوشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Deanna: Lara's in her playpen in the garden. Come on through.
[ترجمه گوگل]دینا: لارا در زمین بازی خود در باغ است بیا از طریق
[ترجمه ترگمان]Deanna در محل بازی در باغ است بیا تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Do not attach to crib or playpen.
[ترجمه گوگل]به گهواره یا باغچه وصل نکنید
[ترجمه ترگمان]به گهواره و یا مکان بازی توجه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A playpen for assembling with at least one of a diaper changing table and a bassinet is disclosed.
[ترجمه گوگل]یک زمین بازی برای مونتاژ حداقل با یکی از میزهای تعویض پوشک و یک حوضچه فاش شده است
[ترجمه ترگمان]یک مکان بازی برای مونتاژ با حداقل یکی از یک میز تعویض پوشک و یک گهواره bassinet آشکار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. McNair has himself a guaranteed Super Bowl for his new playpen in 200
[ترجمه گوگل]مک نیر برای خودش یک سوپر باول تضمینی برای بازی جدیدش در سال 200 دارد
[ترجمه ترگمان]McNair یک سوپر بول ضمانت شده برای مکان بازی جدیدش را در سال ۲۰۰ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Third World should no longer serve as a playpen for greedy, killer interventionist maneuvers by aging cold warriors.
[ترجمه گوگل]جهان سوم دیگر نباید به عنوان بازیچه ای برای مانورهای مداخله جویانه حریص و قاتل توسط جنگجویان سرد سالخورده باشد
[ترجمه ترگمان]جهان سوم نباید دیگر به عنوان یک مکان بازی برای مانور interventionist کشنده و کشنده توسط جنگجویان سرد مسن عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. House rabbits require exercise: They should not be kept isolated in a small cage, but be allowed to move about in an exercise run, playpen or rabbit-proofed room.
[ترجمه گوگل]خرگوش های خانگی نیاز به ورزش دارند: آنها را نباید در قفس کوچک ایزوله نگه داشت، بلکه اجازه داد در یک ورزشگاه، زمین بازی یا اتاق مخصوص خرگوش حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]خرگوش ها به ورزش نیاز دارند: آن ها نباید در یک قفس کوچک منزوی نگهداری شوند، اما مجاز به حرکت در یک سالن ورزشی، محل بازی و یا اتاق کنترل خرگوش به راه رفتن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The regional boards overseeing the river levees, once a patronage playpen, have been restructured and professionalised.
[ترجمه گوگل]هیئتهای منطقهای که بر رودخانهها نظارت میکنند، که زمانی محل نگهداری از آن بودند، بازسازی و حرفهای شدهاند
[ترجمه ترگمان]تابلوهای منطقه ای که بر ساحل رودخانه نظارت دارند، زمانی که یک مکان بازی پشتیبانی را بر عهده داشت بازسازی و بازسازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Donal Keating, a physicist who leads Microsoft's forensics work, has turned the lab into an anti-piracy playpen full of microscopes and other equipment used to analyze software disks.
[ترجمه گوگل]دانال کیتینگ، فیزیکدانی که کار پزشکی قانونی مایکروسافت را رهبری میکند، آزمایشگاه را به مکانی ضد دزدی دریایی پر از میکروسکوپ و سایر تجهیزات مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل دیسکهای نرمافزار تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]Donal کیتینگ، یک فیزیکدان که کار پزشکی قانونی مایکروسافت را هدایت می کند، آزمایشگاه را به مکان بازی ضد دزدان دریایی پر از میکروسکوپ و تجهیزات دیگر مورد استفاده برای آنالیز دیسک های نرم افزاری تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Possible entanglement or strangulation injury when attached to crib or playpen. Do not attach to crib or playpen.
[ترجمه گوگل]احتمال درهم تنیدگی یا آسیب خفه شدن در هنگام اتصال به تخت یا باغچه به گهواره یا باغچه وصل نکنید
[ترجمه ترگمان]entanglement احتمالی یا آسیب فشردن گلو هنگامی که به گهواره یا مکان بازی متصل می شوند به گهواره و یا مکان بازی توجه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید