1. He wandered hither and thither looking for a playmate.
[ترجمه گوگل]او به دنبال همبازی به این طرف و آن طرف می گشت
[ترجمه ترگمان]این طرف و آن طرف پرسه می زد و دنبال همبازی می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She is a former Playboy playmate.
3. His chief playmate was his dog.
4. Tim Skerritt had been his playmate.
5. I loved Jo: playmate in psychic realities, friend, fellow therapist, mentor and so much more.
[ترجمه گوگل]من جو را دوست داشتم: همبازی در واقعیت های روانی، دوست، همکار درمانگر، مربی و خیلی چیزهای دیگر
[ترجمه ترگمان]من جو را دوست داشتم، همبازی in، دوست، روانشناس، یک روانشناس و بیشتر از این
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She found Hyacinth, placid and biddable, an agreeable playmate and Mada Joyce a fine source of entertainment.
[ترجمه گوگل]او سنبل، آرام و قابل پیشنهاد، همبازی دلپذیر و مادا جویس را منبع خوبی برای سرگرمی یافت
[ترجمه ترگمان]او hyacinth، متین و biddable، همبازی خوبی پیدا کرد و با Mada که از آن لذت بخش بود، لذت بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was my playmate in childhood.
8. Photos include a spread of Playmate Kimberly Phillips in lingerie and a smoking jacket.
[ترجمه گوگل]عکسها شامل پخششده از کیمبرلی فیلیپس با لباس زیر و یک ژاکت سیگاری است
[ترجمه ترگمان]عکس ها شامل پخش of کیمبرلی فیلیپس در لباس زیر و یک ژاکت دودی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tom is my playmate in my childhood.
10. This paper describes a research on playmate a private - owned kindergarten.
[ترجمه گوگل]این مقاله تحقیقی را در مورد همبازی یک مهدکودک خصوصی توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله تحقیقی را بر سر همبازی یک مهد کودک خصوصی توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Music has been my playmate, my lover, and my crying towel.
[ترجمه گوگل]موسیقی همبازی، معشوقه و حوله گریه من بوده است
[ترجمه ترگمان]موسیقی همبازی من، معشوقه من و حوله my بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She has been the playmate of every boy on the football team.
[ترجمه گوگل]او همبازی همه پسران تیم فوتبال بوده است
[ترجمه ترگمان]او همبازی هر پسری در تیم فوتبال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She knew I was the mother of her playmate Tristan.
[ترجمه گوگل]او می دانست که من مادر همبازی او تریستان هستم
[ترجمه ترگمان]او می دانست که من مادر همبازی او هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. How would you like to have a robot playmate?
[ترجمه گوگل]چگونه دوست دارید یک ربات همبازی داشته باشید؟
[ترجمه ترگمان]دوست داری با یه روبات همبازی باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He was my playmate when I was a child.