playboy

/ˈpleɪˈbɔɪ//ˈpleɪboɪ/

معنی: جوان دخترباز، جوان عیاش
معانی دیگر: (مرد - به ویژه پولدار) عیاش، الواط، خانم باز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a wealthy man who spends his time pursuing social and sensual pleasures.

جمله های نمونه

1. It was her unreasonable behaviour with a Texan playboy which broke up her marriage.
[ترجمه رضا] این رفتار بی منطق او بود که
|
[ترجمه دنیا] اینکه ازدواجش را با پلی بوی تگزاسی بهم زد رفتار غیرمعقولانه ی او بود.
|
[ترجمه گوگل]این رفتار نامعقول او با یک پلی بوی تگزاسی بود که ازدواج او را به هم زد
[ترجمه ترگمان]این رفتار غیر منطقی او با یک جوان playboy تگزاسی بود که ازدواجش را خراب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has been given the label of " playboy ".
[ترجمه گوگل]به او برچسب "پلی بوی" داده شده است
[ترجمه ترگمان]به او لقب \"عیاشی playboy\" داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is a former Playboy playmate.
[ترجمه گوگل]او همبازی سابق پلی بوی است
[ترجمه ترگمان] اون یه همبازی سابقش بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They tagged him as a "playboy".
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان "پلی بوی" تگ کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به عنوان یک \"عیاشی و عیاشی playboy\" معرفی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tom is a real playboy.
[ترجمه گوگل]تام یک پلی بوی واقعی است
[ترجمه ترگمان]تام یک جوان عیاش واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Father was a rich playboy.
[ترجمه 21] پدر . یک دخترباز پولدار است
|
[ترجمه گوگل]پدر یک پلی بوی ثروتمند بود
[ترجمه ترگمان]پدرم جوان ثروتمندی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The playboy and the puritan made an odd couple, but they could use each other.
[ترجمه گوگل]پلی‌بوی و پیوریتن زوج عجیبی ساختند، اما می‌توانستند از یکدیگر استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]جوان playboy و the یک زوج عجیب و غریب تشکیل می دادند، اما می توانستند از یکدیگر استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For a woman to be in Playboy is the same as a guy being featured in Success magazine.
[ترجمه گوگل]حضور یک زن در Playboy برابر است با یک پسر در مجله Success
[ترجمه ترگمان]برای زنی که در مجله \"پلی بوی\" (Playboy)زندگی می کند، یکی از افرادی است که در مجله موفقیت به چاپ می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And they're not like Playboy movies where you have big-breasted women frolicking under a waterfall.
[ترجمه گوگل]و آن‌ها شبیه فیلم‌های پلی‌بوی نیستند که در آن زنان سینه‌های درشت زیر یک آبشار شادی کنند
[ترجمه ترگمان]و آن ها شبیه فیلم های پلی بوی نیستند که در آن زنان - در حال جست وخیز در زیر آبشار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Few men who pick up Playboy can get away with the line that they buy the magazine only for the articles.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از مردانی که Playboy را انتخاب می کنند می توانند با این خط که مجله را فقط برای مقاله می خرند، کنار بیایند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از مردانی که پلی بوی دارند می توانند با این خط خارج شوند که مجله را فقط برای مقالات می خرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hidden in the Playboy interview, almost subliminally, is a scouting report, reviewing Shaq in every possible field.
[ترجمه گوگل]در مصاحبه Playboy، تقریباً به صورت ناخودآگاه، یک گزارش جاسوسی پنهان شده است که Shaq را در هر زمینه ممکن بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]پنهان در مصاحبه پلی بوی، تقریبا subliminally، یک گزارش پیشاهنگی است که در هر زمینه ای ممکن تجدید نظر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hugh Hefner has devoted a little bit of Playboy to his new bride, Kimberley.
[ترجمه گوگل]هیو هفنر کمی از Playboy را به عروس جدیدش کیمبرلی اختصاص داده است
[ترجمه ترگمان]\"هیو Hefner\" یه مقدار \"پلی بوی\" رو به \"عروس جدیدش\"، \"کیمبرلی\" اختصاص داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nathan Bryce was a playboy, a womaniser.
[ترجمه گوگل]ناتان برایس یک بازی‌باز، یک زن‌باز بود
[ترجمه ترگمان]ناتان برای یک جوان جوان، یک دختر جوان و جوان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The US monthly men's magazine "Playboy" is about to unveil its first 3D centerfold, which will appear in the June issue hitting newsstands on Friday, the Wall Street Journal reported Tuesday.
[ترجمه گوگل]وال استریت ژورنال روز سه شنبه گزارش داد که مجله ماهانه مردانه ایالات متحده "Playboy" در شرف رونمایی از اولین قسمت مرکزی سه بعدی خود است که در شماره ژوئن در روز جمعه منتشر می شود
[ترجمه ترگمان]وال استریت ژورنال روز سه شنبه گزارش داد مجله \"پلی بوی\" در ایالات متحده در حال رونمایی از اولین شماره ۳ بعدی اش است که در ماه ژوئن منتشر خواهد شد و در روز جمعه به روزنامه فروشی سر خواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The glamorous "playboy" image gets a bit lame when " the seducer" becomes the prisoner.
[ترجمه گوگل]تصویر پر زرق و برق "پلی بوی" زمانی که "فریبنده" زندانی می شود کمی لنگ می شود
[ترجمه ترگمان]تصویر \"جوانان خوش گذران\" وقتی که \"the\" تبدیل به زندانی می شود، کمی می لنگید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جوان دختر باز (اسم)
playboy

جوان عیاش (اسم)
playboy

انگلیسی به انگلیسی

• monthly american magazine for men (contains articles and erotic photographs)
man of pleasure; man who pursues women
a playboy is a rich man who spends most of his time enjoying himself.

پیشنهاد کاربران

1 -
A rich man who spends his time and money on expensive things and a life of pleasure/ A wealthy man who spends his time enjoying himself, especially one who behaves irresponsibly or has many casual sexual relationships
...
[مشاهده متن کامل]

اسم/ مرد ثروتمند و خوشگذران، عیاش
a playboy lifestyle
"he isn't the marrying type, he's just a playboy"
2 -
Playboy is an American men's lifestyle and entertainment magazine, formerly in print and currently online
پلی بوی ( به انگلیسی: Playboy ) نام مجله بزرگسالان معروف آمریکایی است. مجله پلی بوی که به صورت ماهیانه در ده ها کشور جهان و به زبان های گوناگون منتشر می شود، شامل مقالات سیاسی، اجتماعی و ورزشی، مصاحبه با شخصیت های مهم جامعه، مقالات مرتبط با مُد، عکس های مانکن های زن و برخی افراد مشهور به صورت عریان و هم چنین مقالاتی در مورد مسائل جنسی با موضوعیت آمیزش جنسی است که از سال ۱۹۵۳ میلادی ( ۱۳۳۲ خورشیدی ) توسط هیو هفنر و همکاران در آمریکا برای نخستین بار انتشار یافت و تاکنون نیز ادامه دارد. شرکت پلی بوی نقش مهمی در انقلاب جنسی داشت و بعدها زیر چتر شرکت پلی بوی انترپرایز با گسترش حیطه خود از مجله به تمامی فرم های رسانه ای، از جمله شبکه رادیویی، تلویزیونی و اینترنت نفوذ گسترده ای یافت و به یک امپراتوری رسانه ای در زمینه مربوط به مسایل جنسی تبدیل شد.

playboy
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/playboy• https://en.wikipedia.org/wiki/Playboy
womanizer
پسر بچه باز ( همجنسباز )
noun
a wealthy man who spends his time enjoying himself, especially one who behaves irresponsibly or has many casual sexual relationships.
◀️"he isn't the marrying type, he's just a playboy"
دختر باز و هول - کسیکه تمام اهداف زندگیش تو این خلاصه میشه که بخواد با دخترا بخوابه یا روابط عاطفی داشته باشه ( با تعداد زیادی دختر ) . اکثر زمان، ثروت و درآمدش رو هم صرف این کار میکنه.
...
[مشاهده متن کامل]

دن بیلزریان بهترین مثال برای این کلمه است. یا ساشا سبحانی
اینجور افراد خوش گذرون و هوسران رو میگن playboy.
یعنی دختر باز حرفه ای

پسر دختر باز

بپرس