playbook


کتاب حاوی نمایشنامه، کتاب دستور بازی فوتبال (و غیره)، ورزش : دفترچه حاوى کروکى مانورها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a book illustrating sports plays, used esp. by coaches or coaching staff.

جمله های نمونه

1. Taking a page from the Netscape playbook, Microsoft is giving away key pieces of Internet software.
[ترجمه گوگل]مایکروسافت با برداشتن صفحه ای از کتاب بازی نت اسکیپ، بخش های کلیدی نرم افزار اینترنتی را در اختیار کاربران قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن یک صفحه از کتاب playbook نت اسکیپ، مایکروسافت قطعات کلیدی نرم افزار اینترنت را به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Taking a page from Mr Rao's playbook, Rosetta Stone recently launched a new way for its Mandarin students to connect via video links to instructors in China.
[ترجمه گوگل]روزتا استون با گرفتن صفحه ای از کتاب بازی آقای رائو، اخیراً روش جدیدی را برای دانش آموزان ماندارین خود راه اندازی کرده است تا از طریق پیوندهای ویدیویی با مربیان در چین ارتباط برقرار کنند
[ترجمه ترگمان]\"رزتا استون\" به تازگی صفحه ای را برای دانش آموزان ماندارین انتخاب کرد تا از طریق لینک های ویدئویی به مربیان در چین ارتباط برقرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They borrowed a page from the playbook of the opposition.
[ترجمه گوگل]آنها یک صفحه از کتاب بازی اپوزیسیون را به امانت گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک صفحه از کتاب playbook اپوزیسیون را قرض گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Clean out your locker, turn in your playbook and go see the coach.
[ترجمه گوگل]کمد خود را تمیز کنید، کتاب بازی خود را درآورید و به دیدن مربی بروید
[ترجمه ترگمان]، کمدت رو تمیز کن playbook رو روشن کن و برو مربی رو ببین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The 1963 playbook leaves out the whole first scene.
[ترجمه گوگل]کتاب نمایش 1963 تمام صحنه اول را کنار گذاشته است
[ترجمه ترگمان]کتاب playbook ۱۹۶۳ باعث خروج کل صحنه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the past, the army's playbook has featured such tactics.
[ترجمه گوگل]در گذشته، کتاب بازی ارتش چنین تاکتیک هایی را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]در گذشته، کتاب playbook ارتش چنین تاکتیک هایی را نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The times are too serious, the stakes are too high for this same partisan playbook.
[ترجمه گوگل]زمان بسیار جدی است، خطرات برای همین کتاب بازی حزبی بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]زمان بیش از حد جدی است، خطرات برای این کتاب playbook پارتیزانی بسیار بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Also, there is additional intrigue because Kayak plans to extend this new role into its mobile app and eventually to its core search process, thus totally overturning the travel-metasearch playbook.
[ترجمه گوگل]همچنین، دسیسه های دیگری نیز وجود دارد، زیرا Kayak قصد دارد این نقش جدید را در برنامه تلفن همراه خود و در نهایت به فرآیند جستجوی اصلی خود گسترش دهد، بنابراین به طور کامل کتاب راهنمای سفر-متاجستجو را زیر و رو می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین، توطئه دیگری وجود دارد که Kayak قصد دارد این نقش جدید را در برنامه کاربردی تلفن همراه خود گسترش دهد و در نهایت فرآیند جستجوی هسته ای خود را واژگون کند، بنابراین کتاب playbook سفر - metasearch را به طور کامل واژگون می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What about Ford ? Well, it is now borrowing a page from Hyundai's playbook.
[ترجمه گوگل]فورد چطور؟ خوب، اکنون در حال قرض گرفتن یک صفحه از راهنمای هیوندای است
[ترجمه ترگمان]در مورد فورد چطور؟ خوب، حالا این کتاب در حال قرض گرفتن یک صفحه از کتاب playbook هیوندای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He sings his libertarianism in the key of Glenn Beck – andhe is writing a Republican playbook for the tea party era, turning grassrootsenergy into electoral power.
[ترجمه گوگل]او آزادی خواهی خود را در کلید گلن بک می خواند – و در حال نوشتن کتاب نمایشنامه جمهوری خواهان برای عصر مهمانی چای است که انرژی مردمی را به قدرت انتخاباتی تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]او آواز خود را در کلید گلن بک می خواند - andhe در حال نوشتن یک کتاب playbook جمهوریخواه برای عصر حزب چای و تبدیل grassrootsenergy به قدرت انتخاباتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Missions are based on actual games and even the AI'knows'the reality - based tactical playbook.
[ترجمه گوگل]ماموریت ها بر اساس بازی های واقعی و حتی کتاب بازی تاکتیکی مبتنی بر هوش مصنوعی واقعیت را می داند
[ترجمه ترگمان]این ماموریت های مبتنی بر بازی های واقعی هستند و حتی هوش مصنوعی استراتژی استراتژی مبتنی بر واقعیت را می شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One solution is to add PIM management features to the PlayBook, perhaps via a software update.
[ترجمه گوگل]یک راه حل این است که ویژگی های مدیریت PIM را به PlayBook اضافه کنید، شاید از طریق به روز رسانی نرم افزار
[ترجمه ترگمان]یک راه حل، اضافه کردن ویژگی های مدیریت PIM به the، شاید از طریق به روز رسانی نرم افزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even though Japan a banking system crisis, this is a page straight out of its playbook.
[ترجمه گوگل]اگرچه ژاپن یک بحران سیستم بانکی است، اما این صفحه ای است که مستقیماً از کتاب بازی آن خارج شده است
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود بحران سیستم بانکی ژاپن، این صفحه مستقیما از کتاب playbook خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

مثال؛
For instance, in American football, coaches create a playbook containing various offensive and defensive plays.
In business, a sales team might have a playbook that outlines different approaches for different types of customers.
...
[مشاهده متن کامل]

In video games, players often refer to online guides or walkthroughs as playbooks.

روایت نامه
In the narcissist’s playbook, they’re never the perpetrator
در روایت نامه خودشیفته ها، آنها هیچگاه مقصر نیستند.
۱ ) مجموعه تاکتیک ها ( مجموعه ای از پیشنهادها یا روش هایی که برای یک فعالیت، صنعت، شغل خاص و غیره مناسب تلقی می شوند )
💠 The Houthis are borrowing from the Iranian playbook in the Red Sea
۲ ) کتاب دستور بازی ( به ویژه در فوتبال آمریکایی که حاوی برنامه های یک تیم برای بازی است )
...
[مشاهده متن کامل]

@Fastdic. com

خط مشی
کنابراه
کتاب کار
نقشه , برنامه
در مفهوم کنایه آمیز، نمایشنامه معنی می دهد. که الزاما به معنای کتاب یا نوشته ای مادی نیست و اغلب، تاکتیک ها و فنون و شیوه های نانوشته ای را در بر می گیرد که حزب، گروه یا عده ای خاص از آن پیروی می کنند.
شیوه نامه
در واقع به مفهوم دفترچه راهنمای تیم فروش هستش. یعنی شیوه نامه اجرایی مخصوص تیم فروش
کتاب استراتژی فروش. . . کتابی که حاوی تاکتیک ها و روشهای فروش و مسئولیت تمام اعضای تیم فروش است.
کتاب راهنمای طرح یا دستورالعمل تجاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس