play to the gallery


خودشیرینی کردن، بازی درآوردن، عوام فریبی کردن، برای جلب محبوبیت هر کاری کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to try to appeal to the broadest popular taste.

جمله های نمونه

1. Politicians these days are more interested in playing to the gallery than exercising real influence on world events.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران این روزها بیشتر به بازی در گالری علاقه دارند تا اعمال نفوذ واقعی بر رویدادهای جهان
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران این روزها بیشتر علاقه مند به بازی با این گالری هستند تا تاثیر واقعی بر رویداده ای جهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A politician may be tempted to play to the gallery.
[ترجمه گوگل]ممکن است یک سیاستمدار وسوسه شود که در گالری بازی کند
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک سیاست مدار وسوسه شود تا با گالری بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The abler speakers were to play to the gallery, and take a sentimental and sensational line.
[ترجمه گوگل]بلندگوهای توانا قرار بود در گالری بازی کنند و خطی احساسی و هیجان انگیز داشته باشند
[ترجمه ترگمان]The abler بودند که با گالری بازی می کردند و یک خط احساساتی و شورانگیز گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pls don't play to the gallery anymore and it makes no sense to do so.
[ترجمه گوگل]لطفاً دیگر در گالری بازی نکنید و انجام این کار منطقی نیست
[ترجمه ترگمان]من دیگه با گالری بازی نمی کنم و این اصلا منطقی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But it might also encourage the conferees to play to the gallery, a nerve-racking prospect for Wall Street given the surge in anti-bank sentiment over the course of this year.
[ترجمه گوگل]اما همچنین ممکن است شرکت کنندگان را تشویق کند تا در گالری بازی کنند، چشم اندازی که وال استریت را با توجه به افزایش احساسات ضد بانکی در طول سال جاری، اعصاب خردکن است
[ترجمه ترگمان]اما همچنین ممکن است شرکت کنندگان را تشویق کند که با این گالری بازی کنند، چشم انداز اعصاب خرد کننده ای برای وال استریت، افزایش احساسات ضد بانکی در طول این دوره را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• try to impress the general public, try to impress the masses

پیشنهاد کاربران

خود را لوس کردن
غلو کردن
to behave in a way intended to make people admire or support you خودنمایی کردن

بپرس