عبارت ( phrase )
• : تعریف: to serve in a secondary or subordinate capacity.
- I don't like playing second fiddle, either at work or in love.
[ترجمه Sb] نمیخوام نقش نفر دوم رو داشته باشم ( بازی کنم ) نه توی کار و ن توی عشق|
[ترجمه گوگل] من دوست ندارم کمانچه دوم بزنم، چه در محل کار و چه در عشق[ترجمه ترگمان] از بازی دوم خوشم نمی اید، یا سر کار یا در عشق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید