• : تعریف: (informal) to pretend to be asleep or dead; keep very still.
پیشنهاد کاربران
خود را به موش مردگی زدن وانمود به خواب یا مردن کردن جهت جلوگیری از آزار یا صدمه دیگران I knew the possum was not dead . It was only playing the possum من میدانستم که صاریغ ( نوعی جانور ) مرده نبود . فقط خودش را به مردن زده بود
تلاش برای فریب دادن کسی، بررسی ( وضعیت ) فردی برای اینکه مشخص شود خوابیده یا مرده است.