play possum

/pleɪ ˈpɑsəm//pleɪ ˈpɒsəm/

خود را به خواب (یا به مردن یا مریضی یا جهالت) زدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to pretend to be asleep or dead; keep very still.

پیشنهاد کاربران

پلی پاسِم
________________________________________
🔸 معادل فارسی:
خود را به مردن زدن / تظاهر به بی حرکتی / وانمود کردن به بی هوشی یا بی توجهی
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( زیست شناسی – رفتاری ) :**
اشاره به رفتار جانور *opossum* که هنگام خطر خود را به مردن می زند تا شکارچی را فریب دهد.
مثال: The animal played possum to escape the predator
حیوان برای فرار از شکارچی خودش را به مردن زد
2. ** ( محاوره ای – اجتماعی ) :**
تظاهر به بی توجهی یا بی حرکتی برای اجتناب از مسئولیت یا خطر.
مثال: He played possum when asked about the problem
وقتی درباره ی مشکل از او پرسیدند، خودش را به بی خیالی زد
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
بیان تصویری برای کسی که وانمود می کند بی دفاع یا بی خبر است تا موقعیت به نفعش تغییر کند.
مثال: She played possum until the right moment to act
او تا لحظه ی مناسب برای عمل، خودش را به موش مردگی زد
________________________________________
🔸 مترادف ها:
pretend – feign – fake – act dead – play dead – sham

مثال ها
When the boss asked about the mistake, he just played possum and said he didn’t know anything.
( وقتی رئیس درباره اشتباه پرسید، او وانمود کرد که چیزی نمی داند. )
She played possum during the argument to avoid getting involved.
...
[مشاهده متن کامل]

( او در طول بحث وانمود کرد که بی تفاوت است تا درگیر نشود. )
Sometimes it’s smart to play possum and wait for the right moment.
( گاهی اوقات بهتر است وانمود کنی بی حالی و منتظر لحظه مناسب باشی. )

خود را به موش مردگی زدن
وانمود به خواب یا مردن کردن جهت جلوگیری از آزار یا صدمه دیگران
I knew the possum was not dead . It was only playing the possum
من میدانستم که صاریغ ( نوعی جانور ) مرده نبود . فقط خودش را به مردن زده بود
تلاش برای فریب دادن کسی، بررسی ( وضعیت ) فردی برای اینکه مشخص شود خوابیده یا مرده است.
خود را به موش مردگی زدن