play hooky

/ˈpleɪˈhʊki//pleɪˈhʊki/

(امریکا) از مدرسه فرار کردن، (بدون اطلاع والدین) مدرسه نرفتن (play hookey هم می نویسند)

جمله های نمونه

1. Let's play hooky today.
[ترجمه گوگل]بیا امروز قلاب بازی کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا امروز کلک بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A boy playing hooky in Texas is not a criminal who is put away for study.
[ترجمه گوگل]پسری که در تگزاس قلاب‌بازی می‌کند، مجرمی نیست که او را برای مطالعه کنار بگذارند
[ترجمه ترگمان]پسری که در تگزاس بازی می کند، یک جنایتکار نیست که برای تحصیل کنار گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He'd played hooky again and ridden the train out to Brooklyn.
[ترجمه گوگل]او دوباره هوک بازی کرده بود و با قطار به بروکلین رفته بود
[ترجمه ترگمان]دوباره کلک زد و با قطار به بروکلین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Abraham and MacGregor begin tasting that delicious sense of playing hooky from life, just like two big, naughty kids.
[ترجمه گوگل]آبراهام و مک گرگور شروع به چشیدن حس لذیذ بازی کردن از زندگی می کنند، درست مثل دو بچه بزرگ و شیطان
[ترجمه ترگمان]ابراهیم و MacGregor شروع به چشیدن مزه لذیذ بازی می کنند که از زندگی، درست مانند دو بچه بزرگ و شیطان، لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Play hooky. I won't spill the beans.
[ترجمه شقایق اعظمی] [مدرسه یا هر جایی که توی کانتکست بهش اشاره شده] رو بپیچون. من لو نمی دم.
|
[ترجمه گوگل]قلاب بازی کن من لوبیاها را نمی ریزم
[ترجمه ترگمان] کلک بازی کنیم من لوبیا بر نمی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jake: Play hooky? If the thing kown by Mr wang, we shall die.
[ترجمه گوگل]جیک: هوک بازی کن؟ اگر چیزی توسط آقای وانگ شناخته شود، ما خواهیم مرد
[ترجمه ترگمان]کلک بازی کنیم؟ اگر موضوع آقای وانگ گو له شود ما خواهیم مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Youngsters who play hooky are usually bored with some courses.
[ترجمه گوگل]جوانانی که قلاب بازی می کنند معمولا از برخی دوره ها خسته می شوند
[ترجمه ترگمان]نوجوانانی که بازی می کنند معمولا با برخی دوره ها حوصله اش سر می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No, to play hooky means to skip class.
[ترجمه گوگل]نه، قلاب بازی کردن یعنی رد کردن کلاس
[ترجمه ترگمان]نه، برای بازی کردن یعنی بی خیال کلاس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I would play hooky every day if I could.
[ترجمه گوگل]اگر می توانستم هر روز هوک بازی می کردم
[ترجمه ترگمان]هر روز هر روز به هر حال هر روز به هر حال کلک می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I would play hooky more.
[ترجمه گوگل]من بیشتر هوک بازی می کردم
[ترجمه ترگمان]بهتر بود هر طور شده کلک بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Did you play hooky today?
[ترجمه گوگل]امروز هوک بازی کردی؟
[ترجمه ترگمان]امروز کلک زدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Maricela Roman will never forget the day her own 4-year-old ratted on her when she tried to play hooky.
[ترجمه گوگل]ماریسلا رومن هرگز روزی را فراموش نخواهد کرد که کودک 4 ساله خودش هنگام تلاش برای قلاب بازی کردن به او ضربه زد
[ترجمه ترگمان]Maricela رومی هرگز روزی که تلاش می کرد hooky بازی کند، روزی چهار ساله خود را فراموش نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I hope you're still getting a lot out of this thread even when I play hooky.
[ترجمه گوگل]امیدوارم هنوز هم از این تاپیک سود زیادی برده باشید حتی وقتی من قلاب بازی می کنم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم هنوز از این رشته نخ بیرون بیایی حتی وقتی که من کلک بازی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tom: Okey. oh, what a lovely day it is. let's play hooky today.
[ترجمه گوگل]تام: باشه اوه، چه روز خوبی است بیایید امروز بازی کنیم
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب اوه، چه روز خوبی بود بیا امروز کلک بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be absent from school without permission

پیشنهاد کاربران

مثال؛
I played hooky yesterday and went to the beach instead of attending class.
A person might confess, “I used to play hooky with my friends and go to the mall. ”
Someone might say, “Playing hooky can be fun, but it’s important not to make it a habit. ”
البته دوتا اصطلاح دیگه هستن مخصوص بریتیش،
to play truant, skive
جیم زدن از کلاس، کلاس رو پیچوندن، ( البته کمی قدیمیه )
مترادف، ditch a class, cut class وskip a class هستش، این اصطلاح آخری مخصوص بریتیش بقیه امریکن هستن
از زیر کار در رفتن
جیم شدن از کلاس - اصطلاح عامیانه به معنی دودره کردن کلاس یا حب جیم رو خوردن یا پیچوندن مدرسه، کلاس درس و حتی سر کار
مدرسه/ کلاس رو پیچوندن

بپرس