play havoc with


کاملا ویران کردن، به کلی خراب کردن، با خاک یکسان کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to destroy.

(2) تعریف: to create chaos in.

جمله های نمونه

1. Rain has continued to play havoc with sporting events.
[ترجمه رضا] باران ادامه یافت تا برگزاری رخدادهای ورزشی را با مشکل مواجه کند.
|
[ترجمه محمود] ادامه بارندگی به اختلال در رخدادهای ورزشی منجر شد.
|
[ترجمه گوگل]باران همچنان با رویدادهای ورزشی ویران می کند
[ترجمه ترگمان]باران به بازی با رویداده ای ورزشی ادامه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Continuing strikes are beginning to play havoc with the national economy.
[ترجمه گوگل]ادامه اعتصابات شروع به تخریب اقتصاد ملی کرده است
[ترجمه ترگمان]حملات مداوم شروع به بازی کردن با اقتصاد ملی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They also play havoc with your skin and it tends to get a bit sweaty under all the make-up I have to wear.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین پوست شما را خراب می کنند و زیر تمام آرایش هایی که من باید بپوشم کمی عرق می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین با پوست شما بازی می کنند و این باعث می شود که کمی عرق کرده و زیر تمام لباس های آماده، مجبور به پوشیدن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It gets the crops growing, but it can play havoc with a racetrack and the animals that run on it.
[ترجمه گوگل]باعث رشد محصولات می شود، اما می تواند با یک مسیر مسابقه و حیواناتی که روی آن می دوند، ویران کند
[ترجمه ترگمان]غلات در حال رشد است، اما می تواند ویرانی را با یک مسابقه racetrack و حیواناتی که روی آن می دوند، بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A poor sugar harvest could play havoc with the country's shaky economy.
[ترجمه گوگل]برداشت ضعیف شکر می تواند اقتصاد متزلزل کشور را ویران کند
[ترجمه ترگمان]برداشت ضعیف شکر می تواند به اقتصاد متزلزل کشور آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does your horse play havoc with your budget?
[ترجمه گوگل]آیا اسب شما با بودجه شما خراب می شود؟
[ترجمه ترگمان]اسبت با بودجه هات خراب بازی می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are all enemies of peace and will play havoc with your harmony.
[ترجمه گوگل]آنها همه دشمنان صلح هستند و با هارمونی شما خراب خواهند شد
[ترجمه ترگمان]آن ها دشمنان صلح هستند و با هماهنگی شما بازی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Climate change will play havoc with agriculture and water supplies and will increase diseases.
[ترجمه گوگل]تغییرات اقلیمی کشاورزی و منابع آب را ویران می کند و بیماری ها را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]تغییر آب و هوا باعث خرابی کشاورزی و تامین آب خواهد شد و باعث افزایش بیماری ها خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The foxes play havoc with the wildfowl.
[ترجمه گوگل]روباه ها با پرندگان وحشی ویران می کنند
[ترجمه ترگمان]روباه ها با the بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cars and skyscrapers and clangorous pachinko parlours play havoc with the Memoirs of a Geisha dreams we bring to the city.
[ترجمه گوگل]ماشین‌ها و آسمان‌خراش‌ها و سالن‌های پرهیاهو پاچینکو با خاطرات رویاهای یک گیشا که به شهر می‌آوریم، ویران می‌کنند
[ترجمه ترگمان]ماشین ها و آسمان خراش ها و clangorous pachinko خاطرات یک کابوس شبانه را که ما به شهر اورده ایم به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When their predictions turn from cold snap to heat wave, say, it can play havoc with the forward price of gas .
[ترجمه گوگل]مثلاً وقتی پیش‌بینی‌های آنها از موج سرما به موج گرما تبدیل می‌شود، می‌تواند با قیمت پیشروی گاز ویران کند
[ترجمه ترگمان]وقتی پیش بینی ها از سرمای ناگهانی به موج گرما تبدیل می شوند، می گویند که می تواند با قیمت رو به جلو گاز خرابی به بار آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

آسیب زدن
play havoc with sth/wreak havoc on sth
باعث هرج و مرج شدن و یا مشکلاتی را به وجود آوردن
خرابی به بار آوردن
To play havoc is to cause chaos or destruction or both
to make a situation much more difficult or confusing
...
[مشاهده متن کامل]

to devastate; destroy; ruin
To cause issues or disruptions for someone or something
If one thing plays havoc with another or wreaks havoc on it, it prevents it from continuing or functioning as normal, or damages it

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/play-havoc-with• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/play-havoc-with• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/to-play-havoc
کاملا مختل کردن
مثال: taking too much sugar will play havoc with your blood sugar
مصرف بیش از حد قند موجب مختل شدن قند خون تان خواهد شد
make a situation much more difficult or confusing:

بپرس