play down a possibility
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
معنی: کم اهمیت جلوه دادن، کوچک شمردن، بی اهمیت نشان دادن
( کسی یا چیزی را کمتر از واقعیت جلوه دادن )
معنی: بزرگ جلوه دادن، اغراق کردن، برجسته کردن
... [مشاهده متن کامل]
( روی چیزی بیش از حد تأکید کردن )
- - -
## ✅ 10 جمله با play down ( با ترجمه فارسی ) :
او سعی کرد اشتباهش را کم اهمیت جلوه دهد.
شرکت زیان مالی را در گزارشش کم رنگ جلوه داد.
او شایعات درباره استعفایش را بی اهمیت جلوه داد.
موفقیت او را کم شمار، او برایش سخت تلاش کرده.
دولت خطر تورم را کم اهمیت جلوه داد.
هیجانم را پنهان کردم که بچه گانه به نظر نرسم.
آن ها ماجرا را کم اهمیت نشان دادند تا از وحشت عمومی جلوگیری کنند.
او همیشه دستاوردهایش را کوچک می شمارد.
او آسیب را بی اهمیت جلوه داد و به بازی ادامه داد.
معلم با مهربانی اشتباه دانش آموز را کم اهمیت جلوه داد.
- - -
## ✅ 10 جمله با play up ( با ترجمه فارسی ) :
رسانه ها رسوایی را بزرگ جلوه دادند تا بازدید بیشتری بگیرند.
او نقش خودش در پروژه را بزرگ نمایی کرد تا رئیس را تحت تأثیر قرار دهد.
آن ها خطر را بیش ازحد برجسته می کنند تا مردم را بترسانند.
او بیماری اش را بزرگ جلوه داد تا از امتحان فرار کند.
تبلیغ مزایای محصول را بزرگ جلوه می دهد.
او دانش خودش از کامپیوتر را پررنگ نشان داد.
گزارش خبری بخش احساسی داستان را پررنگ کرد.
دست از اغراق درباره مشکلاتت بردار — آن قدرها هم جدی نیستند.
آن ها در تریلرهای فیلم جنبه عاشقانه را بزرگ جلوه دادند.
او تجربه اش را بزرگ جلوه داد تا شغل را بگیرد.