play close to the chest

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
محتاط بودن / چیزی را لو ندادن / رازدار بودن / نقشه را رو نکردن
در زبان محاوره ای: خودشو لو نمی ده، همه چی رو تو دلش نگه می داره، نقشه شو رو نمی کنه
🔸 مثال ها:
She always plays her emotions close to the chest.
...
[مشاهده متن کامل]

اون همیشه احساساتش رو بروز نمی ده.
The coach is playing tactics close to the chest before the big game.
مربی قبل از بازی بزرگ نقشه هاشو لو نمی ده.
🔸 مترادف ها:
keep something to oneself – be secretive – be reserved – play it safe – hold back