play chicken


(خودمانی) متقابلا تهدید و مبارزه جویی کردن (برای از میدان در کردن حریف)

جمله های نمونه

1. They would play chicken by driving head-on at each other until one of them lost their nerve and swerved out of the way.
[ترجمه گوگل]آنها با راندن سر به سر یکدیگر مرغ بازی می کردند تا اینکه یکی از آنها اعصاب خود را از دست داد و از مسیر منحرف شد
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که یکی از آن ها nerve را از دست داد و از راه منحرف شد، مرغ بازی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When you drive you'd better not play chicken with bigger cars.
[ترجمه گوگل]وقتی رانندگی می کنید بهتر است با ماشین های بزرگتر مرغ بازی نکنید
[ترجمه ترگمان]وقتی رانندگی کنی بهتر است با ماشین های بزرگ تر بازی نکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hey, you wanna dare me? Ok, let's play chicken.
[ترجمه گوگل]هی میخوای جراتم کنی؟ باشه بیا جوجه بازی کنیم
[ترجمه ترگمان]هی، تو میخوای به من جرات بدی؟ باشه، بیا مرغ بازی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When you drive you had better not play chicken with bigger cars.
[ترجمه گوگل]وقتی رانندگی می کنید بهتر است با ماشین های بزرگتر مرغ بازی نکنید
[ترجمه ترگمان]وقتی رانندگی کنی بهتر بود با ماشین های بزرگ تر بازی نکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hey you wanna dare me ? play chicken.
[ترجمه گوگل]هی میخوای جراتم کنی؟ مرغ بازی کن
[ترجمه ترگمان]هی، میخوای به من جرات بدی؟ نقش مرغ بازی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When you drive you'd better not play chicken with cars.
[ترجمه گوگل]وقتی رانندگی می کنی بهتره با ماشین جوجه بازی نکنی
[ترجمه ترگمان]وقتی رانندگی کنی بهتر است با ماشین بازی نکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The two could play chicken.
[ترجمه گوگل]آن دو می توانستند مرغ بازی کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو می توانستند مرغ بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

The phrase "play chicken" is often used to describe a dangerous game or risky situation in which two or more people or groups engage in a high - stakes confrontation, with each side trying to outlast or outmaneuver the other
...
[مشاهده متن کامل]

این عبارت اغلب یک بازی یا شرایط خطرناکی را تشریح می کند که در آن دو یا چند نفر یا گروه در گیر یک مواجهه پر مخاطره هستند و هر طرف تلاش می کند بیش از طرف های دیگر در صحنه بماند و از دیگران سبقت بگیرد، بازی بُِرد باخت کردن
The two political parties are playing chicken with the country's economy, refusing to compromise and risking a government shutdown
The two rival gangs are playing chicken, with each side trying to intimidate the other into backing down
The two drivers were playing chicken on the highway, swerving dangerously close to each other at high speed
The two companies were playing chicken with their pricing strategies, each waiting for the other to blink and lower their prices first
The two world leaders were playing chicken with the fate of the planet, engaging in a dangerous game of nuclear brinkmanship

منابع• https://poe.com/s/SWSaCbVBPieZrKiud7lB
to play dangerous games in order to discover who is the bravest
انجام بازی های خطرناک برای کشف اینکه چه کسی شجاع ترین است
منبع: https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/play - chicken

بپرس