platy

/ˈpleɪti//ˈpleɪti/

معنی: پهن، شبیه بشقاب
معانی دیگر: پیشوند: پهن، هموار، هامن [platyhelminth]، (به ویژه سنگ ها و گدازه ی آتشفشانی) ورقه ورقه، صفحه صفحه، (جانور شناسی) رنگین ماهی (جنس xiphophorous - بومی امریکای مرکزی)

بررسی کلمه

پیشوند ( prefix )
• : تعریف: broad; flat.

- platypus
[ترجمه گوگل] پلاتیپوس
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
حالات: platier, platiest
• : تعریف: occurring in layers, flakes, plates, or slabs, as certain rocks, soils, or mineral deposits.
اسم ( noun )
حالات: platies, platy, platys
• : تعریف: any of several brightly colored, small freshwater fishes of Mexico and Central America that are often kept in aquariums.

مترادف ها

پهن (صفت)
wide, large, plain, broad, flat, flattened, platy, patulous

شبیه بشقاب (صفت)
platy

تخصصی

[زمین شناسی] ورقه ای، صفحه ای، مسطح - ذره ای رسوبی با طول بیش از سه برابر ضخامت(کری نین، 1948،ص 142).(ب) ماسه سنگ یا سنگ آهک که دارای لامینه هایی با ضخامت بین 2 تا 10 میلیمتر است.(مک کی، ویر، 1953، ص383).
[خاک شناسی] صفحه ای
[آب و خاک] بشقابی

انگلیسی به انگلیسی

• small freshwater fish
(greek) flat

پیشنهاد کاربران

بپرس