platform

/ˈplætˌfɔːrm//ˈplætfɔːm/

معنی: مرام، برنامه کار نامزدهای انتخاباتی، بنیاد یا اساس چیزی، سطح مذاکره، کف کلفت، بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی، سطح فکر
معانی دیگر: سکو، سکوب، تختگاه، صحنه، (مجازی) سخنران یا سخنرانان (که روی تختگاه قرار دارند)، اعضای میزگرد، محل سخنرانی، وسیله ی سخنرانی (یا تبلیغ)، وابسته به کفش دارای تخت کلفت، لژ دار، برنامه ی حزبی، خط مشی حزبی، (انگلیس) پله ی اتوبوس، تلواره، سحن، زمین بلندکه دران ایستاده سخن رانی کنند، منبر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a level, raised surface used as a stage for speakers or the like.
مترادف: scaffold, stage, stand
مشابه: dais, podium, pulpit, rostrum, soapbox

(2) تعریف: any of various raised surfaces used as landings, as at railroad stations.
مترادف: dock, landing
مشابه: stage, stand

(3) تعریف: the publicly declared set of goals and principles of a political party or candidate; program.
مترادف: plan, policy, procedure, program
مشابه: manifesto, plank, position, principle

جمله های نمونه

1. platform shoes
کفش لژدار

2. oil platform
سکوی چاه نفت (به ویژه در دریا)،سکوی نفتی

3. the party's platform also includes econmic reforms
برنامه ی حزب شامل اصلاحات اقتصادی نیز می شود.

4. to share a platform with somebody else
مشترکا با کس دیگری سخنرانی کردن

5. the pianist performs on a platform so that the audience can see
پیانیست روی تختگاه برنامه اجرا می کند تا تماشاچیان بتوانند خوب او را ببینند.

6. the speaker stood on the platform and adjusted the microphone
سخنران در جایگاه ایستاد و میکروفن را تنظیم کرد.

7. please address your questions to the platform
لطفا اظهارات خود را به سخنران خطاب بفرمایید.

8. the tabriz train will depart from platform no. 4
ترن تبریز از سکوب شماره ی چهار حرکت خواهد کرد.

9. finding no hotel rooms, my brothers and i roosted on the platform of a shop
چون اتاق هتل گیرمان نیامد،من و برادرانم روی سکوی یک دکان بیتوته کردیم.

10. There was a waterproof canopy over the platform.
[ترجمه گوگل]روی سکو یک سایبان ضد آب وجود داشت
[ترجمه ترگمان]روی سکو یک سایبان ضد آب وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bridge provided a firm platform for the bungee jumpers.
[ترجمه گوگل]پل سکوی محکمی برای بانجی جامپرها فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]این پل یک سکوی محکم برای این jumpers وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What platform does the train leave from?
[ترجمه گوگل]قطار از چه سکوی حرکت می کند؟
[ترجمه ترگمان]قطار از کدام سکو می رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. PLATFORM is an alliance of more than 80 rail-user groups.
[ترجمه گوگل]PLATFORM اتحاد بیش از 80 گروه کاربر راه آهن است
[ترجمه ترگمان]PLATFORM یک اتحاد بیش از ۸۰ گروه از گروه های rail است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I slipped as I stepped onto the platform.
[ترجمه گوگل]وقتی روی سکو رفتم لیز خوردم
[ترجمه ترگمان]وقتی به سکو قدم گذاشتم، لیز خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Edinburgh train will depart from platform six.
[ترجمه گوگل]قطار ادینبورگ از سکوی شش حرکت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]قطار ادینبورگ از سکوی شماره شش بیرون خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The train for Cambridge will depart from platform
[ترجمه گوگل]قطار برای کمبریج از سکو حرکت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]قطار کمبریج از سکو خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The headmaster stood on a platform at one end of the hall.
[ترجمه خخخخخخ] مدیر مدرسه روی سکوی انتهای سالن ایستاد
|
[ترجمه گوگل]مدیر مدرسه روی سکویی در انتهای سالن ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]مدیر در یک انتهای راهرو ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We heave him onto the platform.
[ترجمه گوگل]ما او را روی سکو می فرستیم
[ترجمه ترگمان]او را روی سکو تکان می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. She watched him walk onto the platform.
[ترجمه گوگل]او را تماشا کرد که روی سکو رفت
[ترجمه ترگمان]او به او نگاه می کرد که روی سکو قدم می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرام (اسم)
wish, desire, aim, intent, program, ideology, platform, principles, tenet, outlook

برنامه کار نامزدهای انتخاباتی (اسم)
platform

بنیاد یا اساس چیزی (اسم)
platform

سطح مذاکره (اسم)
platform

کف کلفت (اسم)
platform

بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی (اسم)
platform

سطح فکر (اسم)
platform

تخصصی

[عمران و معماری] کف راه - سطحه - سکو
[کامپیوتر] طرح زیر بنایی، زیر ساخت قطعه ای از تجهیزات یا نرم افزار که به عنوان مبنای ساخت چیزی دیگری قرار می گیرد . مثلاً یک کامپیوتر بزرگ می تواند به عنوان زیر ساخت یک سیستم حسابداری بزرگ باشد. - پایگاه ،پایه
[برق و الکترونیک] در صنعت کامپیوتر، واژه ای به معنای سیستم کامپیوتری مجتمع کامل مانند کامپیوتر رومیزی یا کتابچه ای.
[زمین شناسی] سکو، تختگاه - ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند. - - در زمین ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه های مسطح یا کمی شیب دار، اساساً رسوبی که در اعماق مختلف توسط پی سنگ هایی که در طی تغییر شکل های اولیه سخت شده اند، پوشیده می شود. تختگاه بخشی از یک کراتون است. - - در دیرینه شناسی: - الف) ساخت جانبی گستر ش یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی -خلفی یک کونودونت. این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می رود. ب) پلاتفرم ماهیچه ای یک براکیوپود. - ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان. - - در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است. - - در زمین ریخت شناسی : - الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان، یک لبه یا مکانی کوچک روی سطح یک پرتگاه، یک قطعه زمین مسطح و مرتفع نظیر ریزفلات یا فلات، دشت گون و یا هر سطح شیب دار. - ب) فلات کوچک
[] طاقچه
[زمین شناسی] پلاتفرم - منطقه نسبتا وسیع و مسطح کم شیب

انگلیسی به انگلیسی

• raised area in a train station from which passengers board the train; basic principles of a political party; podium, pulpit; flat surface that is raised above the surrounding area
a platform is a flat raised structure, on which someone or something can stand.
a platform is also a structure built for people to work on when drilling for oil or gas at sea, or when extracting it.
a platform in a railway station is the raised area beside the rails where you wait for or get off a train.
if someone has a platform, they have an opportunity to tell people what they think or want.
the platform of a political party is what they say they will do if they are elected.

پیشنهاد کاربران

همنما:پلتفرم.
Platform
چارچوب جامع
Countless integration options give the care home or group the freedom to choose the best welfare technology regardless of provider and link these together in one Platform.
...
[مشاهده متن کامل]

گزینه های بی شمار یکپارچه سازی، به خانه نگهدای از سالمندان یا گروه ( خانه‎های نگهدای از سالمندان ) این آزادی را می دهد تا بهترین فناوری رفاهی را بدون توجه به ارائه دهنده، انتخاب کند و اینها را در یک چارچوب جامع ( پلتفورم ) به هم پیوند دهد.

ابزار جمعی
( کسب وکار ) پلتفرم، کسب وکاری است که مبتنی بر ایجاد تعاملات ارزش آفرین بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان خارجی ( یا به تعبیر بهتر بین چند طرف یک کسب وکار ) است. این پلتفرم یک زیرساخت باز و مشارکتی برای این تعاملات فراهم می کند و شرایط حاکمیتی را برای آنها تعیین می کند. ( به نقل از جفری پارکر و همکارانش در کتاب انقلاب پلتفرم )
...
[مشاهده متن کامل]

مفهوم پلتفرمی فکر کردن در کسب وکار به نظر من این است که مثلا یک طرف زنجیره ی ارزش می تواند کالای خوب تولید کند، طرف دیگر می تواند این کالا را بفروشد، طرف دیگر می تواند زنجیره تامین و توزیع را مدیریت کند به جای سنتی و به تعبیر مقابل پلتفرمی، خط لوله ای فکر کردن که یک شرکت همه ی کارها را خود انجام می دهد با نگاه پلتفرمی کار میان چند طرف با توانایی ها و علایق مختلف تقسیم و ارزش افزوده ی بهتر و بیشتری ایجاد می شود.

سکو
مثال: The speaker stood on the platform to address the crowd.
سخنران برای سخنرانی به مردم، بر سکو ایستاد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
A platform is a software environment that provides a foundation for developing and running applications. It includes the necessary tools, libraries, and resources for developers to create software for a specific operating system or device.
...
[مشاهده متن کامل]

پلتفرم یک محیط نرم افزاری است که پایه ای را برای توسعه و اجرای برنامه ها فراهم می کند. این شامل ابزارها، کتابخانه ها و منابع لازم برای توسعه دهندگان برای ایجاد نرم افزار برای یک سیستم عامل یا دستگاه خاص است.
I’m using a cross - platform framework to build my app for both iOS and Android.
This platform allows you to easily integrate third - party services.
I prefer this platform because it has a larger user base and more community support.

platform
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-software/
سکو
سکوی شیرجه، سطحه، کف راه، پایه نصب، سکو، صحن، مرام، خط مشی، سخن رانی کردن، در جای بلند قرار دادن، کامپیوتر: پایگاه، معماری: جایگاه خطابه، ورزش: تخته 4 در 4 متر مسابقه وزنه برداری، مرام، خط مشی ( حزب ) ، قانون فقه: خط مشی، علوم هوایی: رسانگر حامل گیرنده، علوم نظامی: خط مشی. مهندسی صنایع: کفی ( خودرو سازی ) مهندسی صنایع: تولید: سکوالکترونیک: پایه، پایگاه، کامپیوتر: سکوی شیرجه، تخته 4 در 4 متر مسابقه وزنه برداری، ورزشی: رسانگر حامل گیرنده، هواپیمایی: سطحه، سکو، کف راه، جایگاه خطابه، معماری: سکو، پایه نصب، مرام، خط مشی، علوم نظامی: سکو، صحن، مرام، خط مشی، سخن رانی کردن، در جای بلند قرار دادنکامپیوتر: پایگاه
...
[مشاهده متن کامل]

پلتفرم ( خودرو )
بستر
سامانه ( زمانی که در حوزه رایانه و اینترنت استفاده می شود این معنی مناسب است )
platform 5 ( n ) =a high thick sole of a shoe, e. g. platform shoes
platform
platform 4 ( n ) =the type of computer system or the software that is used, e. g. an IBM platform. a multimedia platform
platform
platform 2 ( n ) =a flat surface raised above the level of the ground or floor, used by public speakers or performers so that the audience can see them
platform
platform 3 ( n ) =a raised level surface, for example one that equipment stands on or is operated from, e. g. an oil platform. a launch platform ( for spacecraft ) .
platform
platform 1 ( n ) ( pl�tfɔrm ) =the raised flat area beside the track at a train station, where you get on or off the train, e. g. The man fell from the platform and onto the tracks.
platform
سکو، بستر، چارچوب
platform: سکو
در امور هوانوردی علی الخصوص نظامی، معنی هواپیما و وسایل پرنده نیز می دهد.
پایانه
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
پلتفرم
پلتفرم به بلاکچین مادر توکن ها اشاره دارد.
معنی برنامه
بچه ها من تازه عضو شدم
اسم:
سازه یا ساختار: یک ناحیه یا سازه مسطح و مرتفع
کفش: یک مدل کفش با زیره بسیار ضخیم بلند
ایده: 1. فرصتی برای معرفی افکار یا عقاید خود به صورت عمومی
2. تمام کارهایی که یک حزب سیاسی قول می دهد در صورت انتخاب شدن انجام دهد
...
[مشاهده متن کامل]

رشته کامپیوتر: 1. نوع سیستم کامپیوتری یا گوشی هوشمندی که استفاده می کنیم
2. نوع نرم افزار ( = برنامه های کامپیوتری ) که استفاده می کنیم
3. یک فناوری کامپیوتری خاص که می تواند با برخی از انواع برنامه های نرم افزاری مورد استفاده قرار گیرد اما با انواع دیگر قابل استفاده نیست
صفت:
( از کفش ) دارای کفی بلند بسیار ضخیم

بن سازه
چارچوب، بستر
. He went on the platform and gave a speech
معنی : سکو
اگر موافق بودید لطفا لطفا رای مورد نظرتان را بدهید
ممنونم

سکو، ایستگاه
عرضه گاه
پلتفرم فضای مجازی
عرضه گاه
اتاق انتظار
تریبون
بن سازه
سکو
منبر
ایوان
بنگاه
( بیان وتبادل اینترنتی ) عقیدها
1. an opportunity to make your ideas or beliefs known publicly:
By refusing to give us a grant to make this program, they are denying us a platform.
2. all the things that a political party promises to do if they are elected:
...
[مشاهده متن کامل]

We campaigned on a platform of low taxation.

Platform
سکو توی ایستگاه های راه آهن یا مترو
محیط مبنایی، طرح زیر بنایی، برنامه، کار پایه
بستر بازی، سکو
سامانه
چهارچوب
سیستم
platform ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: سکو 1
تعریف: محلی که در آن مسافر، پس از خرید بلیت، در انتظار سوار شدن به قطار بایستد
محدوده ای محصور در ایستگاه هواشناسی که وسایل اندازه گیری در آن مستقرند.
shoes that have a raised thick sole ( =flat bottom part ) and a high heel
کف کفش کلفت یا زخیم
platform
پیش سازه ، فَرسازه
سکو، محل نمایش چیزی
در بیشتر مواقع ب "ایستگاه" معروف است
اما در بازی های رایانه ای ب سفینه معروف است
تخصصی والیبال:
قسمت گوشتی ساعد دست که برای دریافت سرویس یا آبشار از آن استفاده می شود. همان قسمتی که بالاتر از مچ دست قرار می گیرد.
سکویی برای انظار امدن قطار
[•سکو برای انتظار امدن قطار •]
سکو که مجسمه در آن می ایستد
Platform درجمله ای در مورد قطار معنی ایستگاه نمی دهد بلکه معنی سکو میدهد سکویی که قطار کنار آن می ایستد و مسافرگیری می کند.
platform
تَلشِکل ( تَل = سطح بلند - شِکل )
فَرتَل شکل
تَلچِهر ( تَل - چهر )
فرتل چهر ( می توان چهر را به صورت چِر کوتاه کرد :
فَرتَل چِر ، فرتلچر
واژه سَکو به گُمان بالا آشکوب به مینه طبقه است :
آشکوب< شَکوب< سَکوب< سَکو
میتوان واژهء : " سَکوب " را هم به کار گرفت.
سکوی ایستادن برای قطار یا سکویی که مجسمه روی آن می ایستد
در بعضی مواقع زمین شناسی هم شناخته می شود
پِلَتفُرم
پایه و اساس از پیش طراحی شده برای تولید و ساخت در صنعت : پیش نگاره
سامانه
سکو ، سکو یا محیط انتظار برای سوار شدن به مترو یا قطار
زمین شناسی
جایگاه
elevated platform

قالب ارائه محتوا
در برخی مواقع به معنای �ایستگاه� میشود
بستر
زمینه
در برخی جاها معنی کلاس یا دسته میدهد. مثلا two MW platform یعنی کلاس دو مگاوات
خط مشی حزب
برنامه حزب
رایاورد ( در زمینه های رایانه )
پایگاه
پلتفرم/ بستر/ سیستم/ چارچوب
بُن سازه، رایابُن: یکی از معنی های این واژه سکو است که بسیار رایج است. در رایانش، معمولاً به زیرساخت اجرایی سامانه های نرم افزاری کاربردی گفته می شود. در این صورت سکو در رایانش به ترکیب بخش سخت افزاری
...
[مشاهده متن کامل]
و نرم افزاریِ زیرساخت اجرایی گفته می شود، یعنی پردازندة سخت افزاری و سامانه عامل. برای نمونه سامانه رایانشی که پردازنده 64 بیتیِ ساخت شرکت اینتل دارد و ویندوز 10 روی آن نصب شده است، یک سکوی اجرایی را تشکیل می دهد. آقای نقیب زاده مشایخ، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و رئیس انجمن انفورماتیک ایران معادل بن سازه را پیشنهاد کرده اند. بن سازه به نظر معادلی خوش تلفظ و رسانای مقصود است و می تواند در رشته های مختلف استفاده شود. اما از آن جائی که پیشوند رایا برای ساخت نوواژه های رشته رایانش کاربردهای فراوان و کامیابی داشته است، ما نیز معادل رایابُن را به ویژه برای رشته رایانش پیشنهاد می کنیم.

Platform را اگر در قطتر استفاده کنیم به معنی ایستگاه است
( کامپیوتر ) بستر، بستری است که برنامه های نرم افزاری نوشته شده برای یک وسیله در آن قابل اجرا و استفاده است. این بستر هم شامل ملزومات سخت افزاری ( مانند نوع سیستم و CPU و غیره ) و هم شامل ملزومات نرم افزاری ( مانند سیستم عامل ) می باشد.
بستر
شالوده
سکو ( gate )
مرامنامه، خط مشی
زمینه
مجموعه سخت افزاری و نرم افزاری سیستم
کفه ، بستر ، زیرساخت ، زیرساختار ، زیربنا
ایستایی - در متن اسکی و در ترکیب platform angle به معنی زاویه ی ایستایی
سکو
چارچوب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٧٦)

بپرس