plastid


(گیاه شناسی) دشتاره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several small protoplasmic structures found in the cytoplasm of some plant cells, in which substances such as starch, protein, and pigment are stored.

جمله های نمونه

1. Note: The fluorescence intensities of plastid nucleoids are expressed by their mean values.
[ترجمه گوگل]توجه: شدت فلورسانس نوکلوئیدهای پلاستید با مقادیر میانگین آنها بیان می شود
[ترجمه ترگمان]توجه: تراکم فلوروسانس از plastid nucleoids با مقادیر متوسط آن ها بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Plastid of most angiosperms is uniparental maternal inheritance, yet a majority of gymnosperm is uniparental paternal inheritance.
[ترجمه گوگل]پلاستید اکثر آنژیوسپرم ها ارثی تک والدینی از مادر است، با این حال اکثریت ژیمنوسپرم ها به ارث پدری تک والدینی هستند
[ترجمه ترگمان]plastid از نهان angiosperms وراثت مادری است، با این حال اکثریت of وراثت پدر و مادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Amyloplast A plastid that synthesizes and stores starch grains.
[ترجمه گوگل]آمیلوپلاست یک پلاستید است که دانه های نشاسته را سنتز و ذخیره می کند
[ترجمه ترگمان]Amyloplast ای plastid که دانه های نشاسته را انبار کرده و ذخیره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Product of ATPase reaction was mainly found in plastid, ERs, matrix of cytoplasm, and intine of pollen wall.
[ترجمه گوگل]محصول واکنش ATPase عمدتاً در پلاستید، ERs، ماتریکس سیتوپلاسم و داخل دیواره گرده یافت شد
[ترجمه ترگمان]محصول واکنش ATPase عمدتا در plastid، ERs، ماتریکس سیتوپلاسم و intine دیواره pollen یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Effects of different sun - shading treatments plastid pigment on flue - cured tobacco were researched.
[ترجمه گوگل]اثرات تیمارهای مختلف سایه انداز خورشیدی رنگدانه پلاستید بر تنباکوی دودکش شده مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثرات استفاده از روش های مختلف آفتابی - سایه خاکستری بر روی pigment که از دودکش خارج شده اند، مورد تحقیق قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Proteoplast A colorless plastid ( leucoplast ) that stores protein.
[ترجمه گوگل]پروتئوپلاست یک پلاست بی رنگ (لوکوپلاست) که پروتئین را ذخیره می کند
[ترجمه ترگمان]Proteoplast یک plastid بی رنگ (leucoplast)که پروتیین را ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Preservation or loss of extranuclear DNA introduced inherited mechanism of plastid and mitochondrion in angiosperms'pollen.
[ترجمه گوگل]حفظ یا از دست دادن DNA خارج هسته ای مکانیسم ارثی پلاستید و میتوکندری را در گرده گل آنژیوسپروم معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]حفظ یا از دست دادن DNA extranuclear مکانیسم inherited و mitochondrion در pollen نهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Loose, bound Ca was mainly distributed in the cell wall, cell membrane, tonoplast and plastid, and more Ca was deposited in vacuoles.
[ترجمه گوگل]کلسیم شل و محدود عمدتاً در دیواره سلولی، غشای سلولی، تونوپلاست و پلاستید توزیع شد و کلسیم بیشتری در واکوئل ها رسوب کرد
[ترجمه ترگمان]Loose به طور عمده در دیواره سلولی، غشا سلولی، tonoplast و plastid توزیع شد و Ca بیشتر در vacuoles ته نشین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The internal lamellae originate from an invagination of the inner of double membranes surround the plastid.
[ترجمه گوگل]لاملاهای داخلی از فرورفتگی غشاهای داخلی دوتایی که پلاستید را احاطه کرده اند منشاء می گیرند
[ترجمه ترگمان]The داخلی از یک invagination از the درونی که the را احاطه کرده اند نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• corpuscle in the cytoplasm of plant cells which has several various functions (biology)

پیشنهاد کاربران

plastid ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: دیسه
تعریف: یکی از اندامک های یاخته ای محصور در غشا که در یاخته های گیاهی یافت می‏شود و وظایف کاراندام شناختی متفاوتی مانند سنتز و ذخیره‏سازی مواد را بر عهده دارد
دیسه, پلاست. ( اندامکی در سلول های گیاهی )

بپرس