1. In addition, plasmolysis occurred in the mesophyll cells of drought sensitive cultivar under severe water stress.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پلاسمولیز در سلول های مزوفیل رقم حساس به خشکی تحت تنش شدید آبی رخ داد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، plasmolysis در سلول های بافت درونی خشک سالی، تحت فشار شدید آب، رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The results showed that plasmolysis time, concentration of enzyme solutions, different osmoticum and incubation time significantly affected isolation of protoplasts from K326 leaves.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که زمان پلاسمولیز، غلظت محلولهای آنزیمی، اسموتیکومهای مختلف و زمان انکوباسیون بهطور معنیداری بر جداسازی پروتوپلاستها از برگهای K326 تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که زمان plasmolysis، غلظت محلول های آنزیم، osmoticum مختلف و زمان انکوباسیون به طور قابل توجهی در انزوای of از برگ های K۳۲۶ تاثیر گذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The phenomenon of the plasmolysis generally appears in the cells during the period of dormancy.
[ترجمه گوگل]پدیده پلاسمولیز عموماً در طول دوره خواب در سلول ها ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]پدیده of عموما در سلول ها در طول دوره نهفتگی ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The results showed that loading decreased the degree of vacuolation and caused plasmolysis.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که بارگذاری باعث کاهش درجه واکوئلاسیون و ایجاد پلاسمولیز می شود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که بارگیری درجه سانتیگراد را کاهش داده و باعث plasmolysis شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Turgidity is the main means of support of herbaceous plants and other unlignified tissues. See osmosis; plasmolysis; turgor pressure.
[ترجمه گوگل]تورژیدیته وسیله اصلی حمایت از گیاهان علفی و سایر بافتهای غیرصاف است رجوع به اسمز شود پلاسمولیز؛ فشار تورگر
[ترجمه ترگمان]Turgidity ابزار اصلی حمایت از گیاهان علفی و دیگر بافت های unlignified است روش اسمز، plasmolysis، فشار turgor را مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. During the infection of pathogen, a series of pathological changes occurred in host tissues and cells, such as plasmolysis, disruption of cytoplasm, decomposed of organoids and necrosis of cells.
[ترجمه گوگل]در طول عفونت پاتوژن، یک سری تغییرات پاتولوژیک در بافت ها و سلول های میزبان رخ می دهد، مانند پلاسمولیز، اختلال در سیتوپلاسم، تجزیه ارگانوئیدها و نکروز سلول ها
[ترجمه ترگمان]در طول عفونت پاتوژن ها، مجموعه ای از تغییرات pathological در بافت ها و سلول های میزبان نظیر as، اختلال سیتوپلاسم، تجزیه of و نکروز سلول ها رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The microspore mother cells in plants exposed to low temperature develop numerous vacuoles and thus show thin cytoplasm. Plasmolysis and accumulation of lipid easily occur in these cells.
[ترجمه گوگل]سلول های مادر میکروسپور در گیاهانی که در معرض دمای پایین قرار دارند، واکوئل های متعددی ایجاد می کنند و در نتیجه سیتوپلاسم نازکی را نشان می دهند پلاسمولیز و تجمع لیپید به راحتی در این سلول ها اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]سلول های مادر microspore در گیاهان که در معرض دمای پایین قرار دارند vacuoles متعدد ایجاد می کنند و در نتیجه سیتوپلاسم نازکی نشان می دهند رسوب و تجمع چربی به راحتی در این سلول ها رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. When a plant loses water to the extent that its cells become flaccid, wilting occurs. See plasmolysis.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گیاه به اندازه ای آب از دست می دهد که سلول هایش سست می شوند، پژمردگی رخ می دهد پلاسمولیز را ببینید
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک گیاه آب را به حدی از دست می دهد که سلول های آن ضعیف می شوند، پژمرده می شود به plasmolysis مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Press-volume curve(PV curve)technique is a kind of major method to study critical plant water potential and critical tissue water content when plasmolysis takes place.
[ترجمه گوگل]روش منحنی حجم فشار (منحنی PV) نوعی روش اصلی برای مطالعه پتانسیل آب حیاتی گیاه و محتوای آب حیاتی بافت در هنگام انجام پلاسمولیز است
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید