1. In the presence of fibrin, tissue type plasminogen activator converts plasminogen to plasmin, which subsequently cleaves the chromogenic substrate.
[ترجمه گوگل]در حضور فیبرین، فعال کننده پلاسمینوژن نوع بافت، پلاسمینوژن را به پلاسمین تبدیل می کند، که متعاقباً بستر کروموژنیک را می شکافد
[ترجمه ترگمان]در حضور of، فعال کننده نوع بافت، plasminogen را به plasmin تبدیل می کند که متعاقبا بس تر chromogenic را می شکافد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Plasmin is the main protease to break down and dissolve thrombus.
[ترجمه گوگل]پلاسمین پروتئاز اصلی برای تجزیه و انحلال ترومبوز است
[ترجمه ترگمان]Plasmin اصلی است که down را می شکند و thrombus را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Objective:To investigate the effects of plasmin capsules on fibrinolysis coagulation system of patients with high altitude polycythemia(HAPC).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر کپسول های پلاسمین بر سیستم انعقادی فیبرینولیز بیماران مبتلا به پلی سیتمی ارتفاع بالا (HAPC)
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثرات کپسول plasmin بر روی سیستم انعقاد fibrinolysis بیماران با ارتفاع بالا (HAPC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This is primarily accomplished by the generation of plasmin, which breaks down fibrin and interferes with its polymerization.
[ترجمه گوگل]این در درجه اول توسط تولید پلاسمین انجام می شود که فیبرین را تجزیه می کند و در پلیمریزاسیون آن اختلال ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این امر عمدتا توسط تولید of انجام می شود که fibrin را می شکند و با پلیمریزاسیون آن تداخل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We measured the plasminogen(PLG)content and plasmin(PL)activity in 54 leukemic patients.
[ترجمه گوگل]ما محتوای پلاسمینوژن (PLG) و فعالیت پلاسمین (PL) را در 54 بیمار لوسمی اندازه گیری کردیم
[ترجمه ترگمان]ما مقدار plasminogen (PLG)و فعالیت plasmin (PL)را در ۵۴ بیمار leukemic اندازه گیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After digestion by plasmin, the collagen fibrillar network was destructed.
[ترجمه گوگل]پس از هضم توسط پلاسمین، شبکه فیبریل کلاژن تخریب شد
[ترجمه ترگمان]بعد از هضم توسط plasmin، شبکه fibrillar collagen destructed شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. B. Nattokinase enhances plasmin through active pro-urokinase (endogenous).
[ترجمه گوگل]B Nattokinase پلاسمین را از طریق pro-urokinase فعال (درون زا) افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]ب Nattokinase، plasmin را از طریق pro فعال (درونی)افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Objective: To establish a assay for plasmin inhibition with the recombinant TFPI-
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد سنجشی برای مهار پلاسمین با TFPI- نوترکیب
[ترجمه ترگمان]هدف: ایجاد یک سنجش برای مهار plasmin با نوترکیب نوترکیب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Objective To evaluation the effect of plasmin in the treatment of Pleural Thickening by Tuberculous Pleurisy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر پلاسمین در درمان ضخیم شدن پلور توسط پلورس سلی
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی تاثیر of در درمان of thickening توسط tuberculous pleurisy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The properties, determination of plasmin plus plasminogen and the effect on cheese and UHT milk are introduced in this paper.
[ترجمه گوگل]خواص، تعیین پلاسمین به علاوه پلاسمینوژن و اثر بر پنیر و شیر UHT در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها، تعیین of بعلاوه plasminogen و اثر پنیر و شیر UHT در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Collagen fibrils in vitreous present spatial arrangement regularly, plasmin can lead to destruction of the fibrillar network.
[ترجمه گوگل]فیبریل های کلاژن در زجاجیه آرایش فضایی را به طور منظم ارائه می دهند، پلاسمین می تواند منجر به تخریب شبکه فیبریل شود
[ترجمه ترگمان]Collagen fibrils در vitreous آرایش فضایی حاضر به طور منظم می تواند منجر به تخریب شبکه fibrillar شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Plasmin and plasminogen is a major pair of alkaline proteinase in milk, which affects dairy products by hydrolyzing milk proteins.
[ترجمه گوگل]پلاسمین و پلاسمینوژن یک جفت اصلی پروتئیناز قلیایی در شیر هستند که با هیدرولیز کردن پروتئین های شیر بر محصولات لبنی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]Plasmin و plasminogen یک جفت شیر قلیایی بزرگ در شیر هستند که بر محصولات لبنی به وسیله پروتئین های شیر hydrolyzing تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The plasminogen activator (PA) system, which controls the formation and activity of plasmin, plays a key role in modulating hemostasis, thrombosis, and several other biological processes.
[ترجمه گوگل]سیستم فعال کننده پلاسمینوژن (PA) که تشکیل و فعالیت پلاسمین را کنترل می کند، نقش کلیدی در تعدیل هموستاز، ترومبوز و چندین فرآیند بیولوژیکی دیگر دارد
[ترجمه ترگمان]سیستم activator plasminogen (PA)، که شکل گیری و فعالیت of را کنترل می کند، نقشی کلیدی در تعدیل hemostasis، thrombosis، و چندین فرآیند بیولوژیکی دیگر ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Conclusion:Naoxuebao had thrombolytic effect, but the effect had no relation with plasmin activating.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: Naoxuebao اثر ترومبولیتیک داشت، اما این اثر ارتباطی با فعالسازی پلاسمین نداشت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Naoxuebao تاثیر thrombolytic داشت، اما اثر هیچ ارتباطی با plasmin فعال نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The appearance of serine proteases such as thrombin, tissue plasminogen activator and plasmin in the CNS have come under increasing scrutiny.
[ترجمه گوگل]ظاهر پروتئازهای سرین مانند ترومبین، فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و پلاسمین در CNS تحت نظارت فزاینده ای قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]ظهور of proteases مانند thrombin، activator plasminogen و plasmin در CNS تحت موشکافی فزاینده ای قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید