معنی: مزرعه، کشت و زرعمعانی دیگر: (در نواحی استوایی و نیمه استوایی) مزرعه ی بزرگ (که کارگران کشاورزی نیز در آن زندگی می کنند و محصول آن معمولا چای یا قهوه یا موز یا تنباکو و غیره است)، مجتمع کشاورزی، کلان کشتزار، (درختان صنعتی و غیره) درختستان، درخت زار، کشت
• (1)تعریف: an area of land for cultivating plants or trees, or a group of cultivated plants or trees.
- Maintaining the plantation of bamboo requires a large amount of water.
[ترجمه 🌠MM93🌠] حفظ و نگهداری از مزرعه بامبو به مقدار زیادی آب نیاز دارد.
|
[ترجمه گوگل] نگهداری از مزرعه بامبو به مقدار زیادی آب نیاز دارد [ترجمه ترگمان] حفظ و نگهداری زمین بامبو به مقدار زیادی آب نیاز دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a large farm or estate used for cultivating commercial crops such as rubber, tea, cotton, or coffee.
- This area of the island supports a number of coffee plantations.
[ترجمه گوگل] این منطقه از جزیره تعدادی مزرعه قهوه را پشتیبانی می کند [ترجمه ترگمان] این منطقه از تعدادی از مزارع قهوه حمایت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- More than a hundred slaves worked on this cotton plantation before the Civil War.
[ترجمه گوگل] بیش از صد برده قبل از جنگ داخلی در این مزرعه پنبه کار می کردند [ترجمه ترگمان] بیش از صد برده در این مزرعه پنبه مقابل جنگ داخلی کار می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: formerly, a new settlement or colony.
جمله های نمونه
1. tea plantation
مزرعه ی چای کاری
2. a rubber plantation
درختستان کائوچو
3. a sugar-cane plantation
کلان کشتزار نی شکر
4. His father - in - law is a plantation manager.
[ترجمه شهرزاد] پدرزنش مدیر مجتمع کشاورزی است.
|
[ترجمه شهرزاد] پدرزنش مدیر یک مجتمع کشاورزی است
|
[ترجمه گوگل]پدرشوهرش مدیر مزرعه است [ترجمه ترگمان]پدر او یک مدیر کشت و زرع است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The plantation owner has possessed himself of a vast piece of land.
[ترجمه گوگل]صاحب مزرعه زمین وسیعی را در اختیار خود دارد [ترجمه ترگمان]صاحب مزرعه صاحب یک قطعه زمین پهناور شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There sugar - beet plantation areas were expanded to 176000 hectares.
[ترجمه گوگل]در آنجا مناطق کشت چغندر قند به 176000 هکتار افزایش یافت [ترجمه ترگمان]زمین های کشت چغندر قند به ۱۷۶۰۰۰ هکتار وسعت پیدا کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The plantation was devastated by a typhoon.
[ترجمه گوگل]مزارع در اثر طوفان ویران شد [ترجمه ترگمان] این کشت زار توسط یه توفان داغون شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Plantation owners kept slaves down by refusing them an education.
[ترجمه گوگل]صاحبان مزارع با امتناع از تحصیل بردگان را نگه داشتند [ترجمه ترگمان]صاحبان مزارع Plantation با رد کردن آن ها از تحصیل، بردگان را پایین نگه داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. On the left was a plantation of almond trees.
[ترجمه گوگل]در سمت چپ مزرعه ای از درختان بادام بود [ترجمه ترگمان]در سمت چپ، یک مزرعه درخت بادام قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In mid-August about 500 citrus plantation workers were dismissed after striking over overtime allowances.
[ترجمه گوگل]در اواسط ماه اوت، حدود 500 کارگر مزارع مرکبات پس از اعتصاب به دلیل اضافه کاری از کار اخراج شدند [ترجمه ترگمان]در اواسط ماه آگوست حدود ۵۰۰ هزار کارگر زراعی پس از اعتصاب بیش از حد اضافه کاری مرخص شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Magic shop in Plantation, the rat stock sells out nearly before it hits the shelves.
[ترجمه گوگل]فروشگاه جادویی در Plantation، موجودی موش تقریباً قبل از اینکه وارد قفسه شود به فروش می رسد [ترجمه ترگمان]مغازه جادوگری در Plantation، موش صحرایی تقریبا قبل از اینکه به قفسه ها برسد، فروخته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A couple of men rounded the plantation, going at a run towards the lake.
[ترجمه گوگل]چند مرد مزرعه را دور زدند و به سمت دریاچه دویدند [ترجمه ترگمان]دو مرد مزرعه را دور زدند و به سوی دریاچه روان شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They built houses like those of the plantation owners they once worked for.
[ترجمه گوگل]آنها خانه هایی مانند خانه های صاحبان مزارع که زمانی برای آنها کار می کردند ساختند [ترجمه ترگمان]خانه های اربابی را که زمانی برای آن کار می کردند ساختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Planters Plantation Mix is a combination of almonds, hazelnuts, peanuts and raisins.
[ترجمه گوگل]Planters Plantation Mix ترکیبی از بادام، فندق، بادام زمینی و کشمش است [ترجمه ترگمان]Planters Plantation، ترکیبی از بادام، hazelnuts، بادام زمینی و کشمش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He will be staying at a coffee plantation on the edge of town.
[ترجمه گوگل]او در مزرعه قهوه در حاشیه شهر اقامت خواهد داشت [ترجمه ترگمان]او در یک مزرعه قهوه در حاشیه شهر خواهد ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مزرعه (اسم)
stead, field, farm, croft, plantation
کشت و زرع (اسم)
tillage, plantation
انگلیسی به انگلیسی
• large farm, large area for growing crops; large farming estate; original settlement in a new country, colony a plantation is a large piece of land where crops such as cotton, tea, or sugar are grown. a plantation is also a large number of trees planted together.
پیشنهاد کاربران
مستعمره هم معنی میده طبق گفته دبیرمون
مزرعه
پلانتیشن. کشاورزی تک محصولی و تخصصی مانند تولید کاشت یک میوه گرمسیر د مناطق سردسیر