1. One city planner said Escondido has become known as an incubator city.
[ترجمه گوگل]یکی از برنامه ریزان شهری گفت که اسکوندیدو به عنوان یک شهر جوجه کشی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک برنامه ریز شهری گفت که Escondido به عنوان یک شهر انکوباتور شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I worked as a city planner in New York for 15 years.
[ترجمه گوگل]من به مدت 15 سال به عنوان شهرساز در نیویورک کار کردم
[ترجمه ترگمان]من به عنوان یک برنامه ریز شهری در نیویورک برای ۱۵ سال کار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The conclusions reached by the planner would not necessarily be valid simply because a computer simulation model had been used.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیریهایی که توسط برنامهریز به دست میآید، لزوماً معتبر نیستند، زیرا از یک مدل شبیهسازی رایانهای استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از برنامه ریز لزوما به این دلیل معتبر نیست که یک مدل شبیه سازی کامپیوتری مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Maybe the DOS-based Personal Finance Planner will help us keep a closer eye on those disappearing thousands.
[ترجمه گوگل]شاید برنامه ریز مالی شخصی مبتنی بر DOS به ما کمک کند تا هزاران نفر را که در حال ناپدید شدن هستند زیر نظر داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]شاید the مالی شخصی داس (داس)به ما کمک می کند تا نگاهی نزدیک تر به کسانی که در حال ناپدید شدن هستند نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mr Roberts, a senior planner with Rhuddlan Borough Council, lives across the street.
[ترجمه گوگل]آقای رابرتز، یک برنامه ریز ارشد در شورای شهر رادلان، آن طرف خیابان زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]آقای رابرتس، برنامه ریز اصلی شورای منطقه Rhuddlan، در خیابان زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The commission has indeed sacrificed that power, planner Amit Ghosh later confirmed.
[ترجمه گوگل]آمیت قوش، برنامه ریز، بعداً تأیید کرد که کمیسیون واقعاً این قدرت را قربانی کرده است
[ترجمه ترگمان]کمیسیون در واقع آن قدرت را قربانی کرده است، برنامه ریز آمیت Ghosh بعدها تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. After we get the right financial planner working for us, we can put a comprehensive plan together.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه برنامه ریز مالی مناسب برای ما کار کرد، می توانیم یک برنامه جامع را با هم تنظیم کنیم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه برنامه ریز مالی مناسبی که برای ما کار می کند را دریافت می کنیم، می توانیم یک برنامه جامع با هم قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He started his working life as an urban planner.
[ترجمه گوگل]او زندگی کاری خود را به عنوان یک شهرساز آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]او زندگی کاری خود را به عنوان یک برنامه ریز شهری آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. No central planner need call, no taskmaster need coerce.
[ترجمه گوگل]هیچ برنامه ریز مرکزی نیازی به تماس ندارد، هیچ مدیر وظیفه ای نیاز به اجبار ندارد
[ترجمه ترگمان]نه طراح مرکزی که نیاز به تماس داشته باشه، نه سرپرست نیاز به اجبار داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Ned is a corporate planner in a large electronics products company.
[ترجمه گوگل]ند یک برنامه ریز شرکتی در یک شرکت بزرگ محصولات الکترونیکی است
[ترجمه ترگمان]ند برنامه ریز یک شرکت در یک شرکت بزرگ محصولات الکترونیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The issue facing the conscious planner is to devise a process which genuinely considers the interests of rural people.
[ترجمه گوگل]مسئله ای که برنامه ریز آگاه با آن مواجه است، ابداع فرآیندی است که به طور واقعی منافع مردم روستا را در نظر بگیرد
[ترجمه ترگمان]مساله ای که برنامه ریز آگاهانه با آن مواجه است این است که فرآیندی را طراحی کند که واقعا منافع مردم روستایی را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ian Vickers, 3 becomes regional planner and Patrick Boyle, 2 has been appointed design and build manager.
[ترجمه گوگل]ایان ویکرز، 3، برنامه ریز منطقه ای می شود و پاتریک بویل، 2، به عنوان مدیر طراحی و ساخت منصوب شده است
[ترجمه ترگمان]ایان ویکرز، ۳ ساله، برنامه ریز منطقه و پاتریک بویل ۲ ساله به عنوان مدیر طراحی و ساخت انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Let's take an example of the planner and creative team together.
[ترجمه گوگل]بیایید با هم نمونه ای از تیم برنامه ریز و خلاق را مثال بزنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید یک مثال از برنامه ریز و تیم خلاق را به هم بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید