plankton

/ˈplæŋktən//ˈplæŋktən/

(جانورشناسی) دروازی، پلانکتون، (کاشانی) شوجه، موجودات ریز و شناور ازاد بر سطح دریا مثل گمزادان و اغازیان و جلبکها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: planktonic (adj.)
• : تعریف: free-floating, usu. microscopic plant and animal life found in fresh or salt water.

جمله های نمونه

1. The fish live on the plankton.
[ترجمه آترین باشر] ماهی روی پلانکتون زندگی می کند
|
[ترجمه گوگل]ماهی روی پلانکتون زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]ماهی ها در پلانکتون زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Plankton is at the bottom of the marine food chain.
[ترجمه گوگل]پلانکتون در انتهای زنجیره غذایی دریایی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]plankton در پایین زنجیره غذایی دریایی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The first organisms that reproduced sexually were free-floating plankton.
[ترجمه گوگل]اولین موجوداتی که از طریق جنسی تولید مثل کردند پلانکتون های شناور آزاد بودند
[ترجمه ترگمان]اولین ارگانیسم هایی که به صورت جنسی تکثیر شدند، پلانکتون شناور آزاد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ocean had so uch plankton in it that the sea itself had changed colour.
[ترجمه گوگل]اقیانوس آنقدر پلانکتون در خود داشت که خود دریا رنگش را تغییر داده بود
[ترجمه ترگمان]اقیانوس چنان plankton داشت که خود دریا رنگ عوض کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Against the pale background the plankton which swarmed on the surface were clearly visible.
[ترجمه گوگل]در پس زمینه رنگ پریده، پلانکتون هایی که روی سطح ازدحام کرده بودند به وضوح قابل مشاهده بودند
[ترجمه ترگمان]در برابر این پس زمینه رنگ پریده، پلانکتون که روی سطح موج می زد آشکارا مشهود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ocean had so much plankton in it that the sea itself had changed colour.
[ترجمه گوگل]اقیانوس آنقدر پلانکتون در خود داشت که خود دریا رنگش را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]اقیانوس آن همه plankton داشت که خود دریا رنگ عوض کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Through most of the summer, then, the plankton in open ocean is gradually depleted.
[ترجمه گوگل]پس از آن، در طول بیشتر تابستان، پلانکتون در اقیانوس باز به تدریج تخلیه می شود
[ترجمه ترگمان]در بیشتر تابستان، پلانکتون در اقیانوس باز به تدریج کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The plankton, he said, produce natural chemicals whose effect is similar to that of oil on the water.
[ترجمه گوگل]به گفته وی، پلانکتون ها مواد شیمیایی طبیعی تولید می کنند که تأثیر آنها مشابه تأثیر روغن بر روی آب است
[ترجمه ترگمان]او گفت که پلانکتون مواد شیمیایی طبیعی تولید می کند که اثر آن مشابه روغن در آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All creatures that live in the plankton have to devise means of staying afloat.
[ترجمه گوگل]همه موجوداتی که در پلانکتون زندگی می کنند باید ابزاری برای شناور ماندن ابداع کنند
[ترجمه ترگمان]همه موجوداتی که در پلانکتون زندگی می کنند باید وسایلی برای شناور ماندن ابداع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whales have been lounging about and eating plankton for some fifty million years.
[ترجمه گوگل]نهنگ‌ها حدود پنجاه میلیون سال است که در اطراف پلانکتون‌ها می‌چرخند و می‌خورند
[ترجمه ترگمان]در حدود پنجاه میلیون سال است که وال ها در حال پرسه زدن و خوردن پلانکتون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unlike the plankton of the open seas the intertidal zones suffer no shortage of nutrients.
[ترجمه گوگل]برخلاف پلانکتون های دریاهای آزاد، مناطق جزر و مدی از کمبود مواد مغذی رنج نمی برند
[ترجمه ترگمان]برخلاف پلانکتون دریاهای آزاد، مناطق intertidal از کمبود مواد غذایی رنج نمی برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fisheries are sustained by the plankton which depends upon a constant re-cycling of nutrients stirred up from the sea bottom.
[ترجمه گوگل]ماهیگیری توسط پلانکتون ها حفظ می شود که به چرخه مجدد مداوم مواد مغذی از کف دریا بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]ماهیگیری توسط پلانکتون حفظ می شود که به مقدار ثابتی از مواد مغذی که از کف دریا به حرکت در می آیند، بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Because the creatures of the plankton individually are small, they are not always visible to the naked eye.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که موجودات پلانکتون به صورت جداگانه کوچک هستند، همیشه با چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیستند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که موجودات of به صورت انفرادی کوچک هستند، همیشه نسبت به چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Krill swam with the plankton, a school of young menhaden swam after the krill.
[ترجمه گوگل]کریل با پلانکتون شنا کرد، مدرسه ای از مردان جوان بعد از کریل شنا کرد
[ترجمه ترگمان]krill با موجودات plankton شنا می کرد، یک مکتب of جوان که پس از krill شنا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Whales use their pectinate teeth to gather plankton.
[ترجمه گوگل]نهنگ ها از دندان های پکتینه خود برای جمع آوری پلانکتون استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]وال ها از دندان های pectinate برای جمع آوری پلانکتون استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] پلانکتون ،جانور شناور، جانداران آبزى که شناگرانى غیر ارادى محسوب مى شوند

انگلیسی به انگلیسی

• microscopic organisms which live in water and serve as a basic food source for aquatic animals
plankton are very small animals and plants that live near the surface of the sea.

پیشنهاد کاربران

very small plants and animals that float on the surface of the sea and on which other sea animals feed
پلانکتون ها یا دروایان مجموعه متنوعی از جانداران موجود در آب ( یا هوا ) هستند که قادر به حرکت در برابر جریان آب ( یا باد ) نیستند. در دریاها و اقیانوس ها، آن ها منبع غذایی حیاتی برای بسیاری از جانداران آبزی کوچک و بزرگ مانند دوکفه ای ها، مرجان ها، ماهی ها و نهنگ ها فراهم می کنند. پلانکتون های دریایی شامل باکتری ها، آرکی ها، جلبک ها، تک یاخته ها و جانوران در حال حرکت یا شناور هستند که در آب های شور اقیانوس ها و آب های لب شور در مصب رودها زندگی می کنند. پلانکتون های آب شیرین شبیه پلانکتون های دریایی هستند، اما در دریاچه ها و رودخانه ها یافت می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

plankton
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/plankton
موجودات ریز آب
plankton ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: دروایان
تعریف: اندامگان های آبی که با جریان آب جابه جا می شوند و معمولاً اندام حرکتی ندارند

بپرس