planking

/ˈplæŋkɪŋ//ˈplæŋkɪŋ/

معنی: الوار، تخته پوشی
معانی دیگر: تخته گذاری، تخته کوبی، الوارها، مقدار زیادی تخته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: planks collectively.

(2) تعریف: the act of installing or laying planks.

جمله های نمونه

1. The yacht is built of cedar strip planking.
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی از تخته های نوار سرو ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]قایق از چوب سدر ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Are you going to cover the planking with carpet?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید تخته را با فرش بپوشانید؟
[ترجمه ترگمان]می خو ای تخته رو با فرش مخفی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has a habit of planking out the whole cost all at once.
[ترجمه گوگل]او عادت دارد تمام هزینه ها را به یکباره پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]او عادت دارد که تمام هزینه را یکباره تمام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A stout table is made of rough planking approximately 32in square.
[ترجمه گوگل]یک میز محکم از تخته های خشن تقریباً 32 اینچ مربع ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک میز بزرگ به شکل تقریبی ۳۲ در مربع ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The planking and the underlying ribs thus formed a rectangular trellis with no diagonal bracing or shear members.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تخته‌ها و دنده‌های زیرین، یک پرده مستطیل شکل بدون مهاربندی مورب یا اعضای برشی تشکیل دادند
[ترجمه ترگمان]بنابراین الوار و دنده های زیرین یک داربست مستطیلی با هیچ bracing مورب و یا اعضای برشی تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their planking was patched with corrugated iron, their roofs shingled with flattened tin cans.
[ترجمه گوگل]تخته های آنها با آهن راه راه وصله شده بود، سقف آنها با قوطی های حلبی مسطح پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]تخته های آن با آهن آهنی فرش شده بود و پشت بام های آن با قوطی حلبی ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has a habit planking out the whole cost all at once.
[ترجمه گوگل]او عادت دارد تمام هزینه را به یکباره پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]او عادت دارد که تمام هزینه را یکباره تمام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Does wood planking have cleats installed at end supports to prevent sliding?
[ترجمه گوگل]آیا تخته‌های چوبی برای جلوگیری از لغزش در قسمت انتهایی تکیه‌گاه‌هایی نصب شده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا چوب خشک چوب برای جلوگیری از لغزش ساخته شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The planking of superfine grain is made by the mold in laboratory, such as 5 A 0
[ترجمه گوگل]لایه بندی دانه های فوق ریز توسط قالب در آزمایشگاه مانند 5 A 0 ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]ساخته شدن دانه ها توسط قالب در آزمایشگاه، مانند ۵ A ۰ ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Planking works best for thin foods like fish fillets or shellfish.
[ترجمه گوگل]پلانکینگ برای غذاهای نازک مانند فیله ماهی یا صدف بهترین کارایی دارد
[ترجمه ترگمان]پلنکینگ به بهترین نحو برای غذاهای رقیق مثل fillets ماهی و یا صدف عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was walking past the barley granaries now, three rough structures of tamarisk planking.
[ترجمه گوگل]او اکنون از کنار انبارهای جو رد می شد، سه سازه ناهموار از تخته های گز
[ترجمه ترگمان]در حال عبور از انبار غله که در حال حاضر سه ساختمان ناهموار از بوته های گز پوشیده شده بود، گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He knew it as soon as he heard the wheels rumble over the metal planking of a bridge.
[ترجمه گوگل]او به محض شنیدن صدای غرش چرخ ها بر روی تخته های فلزی یک پل متوجه شد
[ترجمه ترگمان]به محض شنیدن صدای غرش چرخ ها روی کف فلزی پل آن را شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He wrenched the knife back and forth to free it from the planking.
[ترجمه گوگل]او چاقو را به جلو و عقب فشار داد تا آن را از تخته‌ها جدا کند
[ترجمه ترگمان]چاقو را به عقب و جلو کشید تا آن را از کف قایق بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Distracted, Luce stubbed her toe against a piece of raised planking and tripped.
[ترجمه گوگل]لوس که حواسش پرت شده بود، انگشت پایش را به تکه‌ای از تخته‌های برآمده چسباند و زمین خورد
[ترجمه ترگمان]حواس پرت، انگشت شست پایش را روی یک تکه چوب بلند دیده بود و پایش لیز می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الوار (اسم)
timber, lumber, planking

تخته پوشی (اسم)
planking

تخصصی

[عمران و معماری] تخته بندی
[زمین شناسی] تخته بندی
[نساجی] الوار چوب - والک مختصر - نمدی مختصر

انگلیسی به انگلیسی

• wood flooring, floor made from thick wooden boards
planking is wood which has been cut into planks.

پیشنهاد کاربران

planking ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: تخته بندی
تعریف: پوشاندن قاب های شناور در داخل و خارج آن با استفاده از تخته

بپرس