planetary

/ˈplænəˌteri//ˈplænɪtri/

معنی: ستارهای، نجومی، جهانی، وابسته به سیاره، سیارهای شکل
معانی دیگر: وابسته به سیاره (یا سیارات)، ستارکی، چرخ اختری، زمینی، وابسته به کره ی زمین، خاکی، دنیوی، سرگردان، عیار، (ستاره بینی) تحت اثر یک ستاره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or like a planet or planets.
مشابه: celestial

(2) تعریف: pertaining to the earth; terrestrial; ordinary.

(3) تعریف: proceeding randomly or without direction; erratic; wandering.

- a planetary lifestyle
[ترجمه ارتان] زندگی فرا زمینی
|
[ترجمه گوگل] یک سبک زندگی سیاره ای
[ترجمه ترگمان] سبک زندگی سیاره ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. planetary orbit
مدار سیارات

2. a planetary charlatan
شیاد خانه به دوش

3. he did not believe in a nationalist view but rather in a planetary view
او به یک دیدجهانی اعتقاد داشت نه یک دید ملی.

4. Planetary scientists believe it is most likely the product of wind erosion.
[ترجمه گوگل]دانشمندان سیاره‌شناسی معتقدند که به احتمال زیاد محصول فرسایش بادی است
[ترجمه ترگمان]دانشمندان سیاره ای بر این باورند که به احتمال زیاد محصول فرسایش بادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He eventually discovered, however, that the planetary orbits are, in fact, elliptical.
[ترجمه گوگل]با این حال، او سرانجام کشف کرد که مدارهای سیاره ای در واقع بیضوی هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال او در نهایت کشف کرد که مدارهای سیاره ای در واقع بیضوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Several theories of planetary formation include the possibility of disturbance to axial spins during the late stages of formation of a planet.
[ترجمه گوگل]چندین نظریه در مورد شکل گیری سیاره ها شامل امکان اختلال در چرخش های محوری در مراحل پایانی تشکیل یک سیاره است
[ترجمه ترگمان]چندین نظریه تشکیل سیارات شامل احتمال اختلال در چرخش محوری در طول مراحل اولیه تشکیل یک سیاره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A capable mathematician and astronomer, he compiled detailed planetary tables for astrological use.
[ترجمه گوگل]او که یک ریاضیدان و ستاره شناس تواناست، جداول سیاره ای دقیق را برای استفاده در طالع بینی جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]او ریاضیدان و ستاره شناس توانا بود و جداول detailed برای استفاده از طالع بینی نجومی جمع آوری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But adverse planetary influences invariably serve a useful purpose - and never more so than right now.
[ترجمه گوگل]اما تأثیرات نامطلوب سیاره‌ای همواره یک هدف مفید را دنبال می‌کند - و هرگز بیشتر از الان نیست
[ترجمه ترگمان]اما تاثیرات معکوس سیاره ای به طور ثابت به یک هدف مفید عمل می کند - و هرگز این کار را نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He also branded the idea of planetary motion caused by invisible epicycles as equally erroneous.
[ترجمه گوگل]او همچنین ایده حرکت سیاره‌ای که توسط چرخه‌های نامرئی ایجاد می‌شود، به همان اندازه اشتباه نامید
[ترجمه ترگمان]او همچنین ایده حرکت سیاره ها ناشی از epicycles نامرئی را به همان اندازه نادرست خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sense organs for lunar and planetary influences, for atmospheric pressure and cosmic rays are as yet purely hypothetical.
[ترجمه گوگل]اندام های حسی برای تأثیرات ماه و سیاره، برای فشار اتمسفر و پرتوهای کیهانی هنوز کاملاً فرضی هستند
[ترجمه ترگمان]اندام های حسی برای تاثیرات ماه و سیاره ای، برای فشار اتمسفر و پرتوه ای کیهانی، هنوز کاملا فرضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Before very long on a planetary time scale the surface temperatures would reach Cytherean values.
[ترجمه گوگل]خیلی زود در مقیاس زمانی سیاره ای دمای سطح به مقادیر سیتری می رسد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه در مقیاس زمانی سیاره ای، دمای سطح به مقادیر Cytherean برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I compared the planetary patterns at the time of the abdication crisis in l936 with those that are around now.
[ترجمه گوگل]من الگوهای سیاره‌ای در زمان بحران کناره‌گیری در سال 1936 را با الگوهایی که اکنون وجود دارد مقایسه کردم
[ترجمه ترگمان]من الگوهای سیاره ای را در زمان بحران استعفای در l۹۳۶ با آن هایی که در حال حاضر هستند مقایسه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Information from the planetary probes indicates that all the terrestrial planets have undergone differentiation, but they have followed different evolutionary paths.
[ترجمه گوگل]اطلاعات کاوشگرهای سیاره ای نشان می دهد که تمام سیارات زمینی دچار تمایز شده اند، اما مسیرهای تکاملی متفاوتی را دنبال کرده اند
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به probes سیاره ای نشان می دهد که تمام سیارات خاکی تفاوت زیادی دارند، اما مسیرهای تکاملی متفاوتی را دنبال کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Planetary overload: global environmental change and the health of the human species.
[ترجمه گوگل]اضافه بار سیاره ای: تغییرات محیطی جهانی و سلامت گونه های انسانی
[ترجمه ترگمان]اضافه بار سیاره ای: تغییر محیطی جهانی و سلامت گونه های انسانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The planetary governor, Lord Voronov-Vaux, and his entourage were seeing the victorious Harq Obispal off with a fanfare.
[ترجمه گوگل]فرماندار سیاره‌ای، لرد ورونوف-وو، و همراهانش با هیاهوی پیروز، Harq Obispal را می‌دیدند
[ترجمه ترگمان]فرماندار \"سیاره ای\"، لرد Voronov - Vaux، و همراهان او، \"harq\" را دیدند که با هیاهوی بسیار به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستاره ای (صفت)
astral, asteroid, planetary, starry, sidereal

نجومی (صفت)
planetary, sidereal, astronomic, astronomical

جهانی (صفت)
universal, planetary, epidemic, ecumenical, global, worldwide

وابسته به سیاره (صفت)
planetary

سیاره ای شکل (صفت)
planetary

تخصصی

[زمین شناسی] سیاره ای - الف) مربوط به سیارات منظومه شمسی. - ب) به طور کلی مربوط به زمین.
[ریاضیات] سیارات، سیاره ای، سیاره وار، نجومی

انگلیسی به انگلیسی

• of planets, pertaining to planets
planetary means relating to or belonging to planets.

پیشنهاد کاربران

planet : اُلوا، هَرباسپ، کوکب، سیاره
planetary : صفتِ واژۀ بالاست.
The new planetary governor of Arrakis: سیاره دارِ جدیدِ اراکیس
Referring to something that pertains to the entire planet or is characteristic of it. “Planetary” is often used to describe phenomena, processes, or attributes that are specific to Earth.
چیزی که مربوط به کل سیاره زمین یا ویژگی های آن است.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای توصیف پدیده ها، فرآیندها یا ویژگی هایی که مختص زمین هستند استفاده می شود.
مثال؛
For instance, discussions about climate change often focus on the planetary implications of rising temperatures.
In a conversation about space exploration, one might say, “NASA’s mission is to study and understand our planetary neighbors. ”
A person discussing the search for extraterrestrial life might speculate, “Are there other forms of life beyond our planetary boundaries?”

سیاره ای
جهانی
در مقابل national مثلا

بپرس