planeload

جمله های نمونه

1. The British Red Cross has sent four planeloads of relief supplies to the stricken areas.
[ترجمه گوگل]صلیب سرخ بریتانیا چهار فروند هواپیما از تجهیزات امدادی به مناطق آسیب دیده ارسال کرده است
[ترجمه ترگمان]صلیب سرخ بریتانیا چهار محموله کمک های امدادی به مناطق زلزله زده ارسال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The first plane-loads of food, children's clothing and medical supplies began arriving.
[ترجمه گوگل]اولین هواپیماهای بارهای غذا، پوشاک کودکان و لوازم پزشکی شروع به رسیدن کردند
[ترجمه ترگمان]اولین هواپیما - بار غذا، پوشاک و لوازم پزشکی از راه رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In Save planeloads of food remain undistributed-and a small army of lorries struggles to cover the still-flooded terrain.
[ترجمه گوگل]در Save، محموله‌های مواد غذایی توزیع نشده باقی می‌مانند و ارتش کوچکی از کامیون‌ها برای پوشاندن زمین هنوز سیل‌زده تلاش می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در انبار ذخیره مواد غذایی undistributed باقی می ماند - و یک ارتش کوچک از کامیون ها برای پوشش دادن مناطق سیل زده تلاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A planeload of ambassadors arrived for the economic summit.
[ترجمه گوگل]یک هواپیما از سفرا برای اجلاس اقتصادی وارد شد
[ترجمه ترگمان]یک هواپیمای حامل سفیران برای نشست اقتصادی حاضر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thailand in December seized a planeload of North Korean rocket-propelled grenades and other weapons apparently bound for Iran.
[ترجمه گوگل]تایلند در ماه دسامبر یک هواپیمای موشکی کره شمالی و سایر سلاح‌های ظاهراً به مقصد ایران را توقیف کرد
[ترجمه ترگمان]تایلند در ماه دسامبر یک هواپیمای حامل نارنجک انداز و سلاح های دیگری را که ظاهرا به ایران بسته شده بود، توقیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But it has given just $1m and a planeload of food, though its farmers profiting from rising food prices.
[ترجمه گوگل]اما فقط 1 میلیون دلار و یک هواپیما غذا داده است، هرچند کشاورزانش از افزایش قیمت مواد غذایی سود می برند
[ترجمه ترگمان]اما با وجود این که کشاورزان این کشور از افزایش قیمت مواد غذایی سود می برند، تنها ۱ میلیون دلار و یک هواپیمای حامل مواد غذایی اهدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Japanese shoppers used to pour by the planeload into Paris, Milan and New York to buy exclusive European and US brands.
[ترجمه گوگل]خریداران ژاپنی برای خرید برندهای انحصاری اروپایی و آمریکایی با هواپیما به پاریس، میلان و نیویورک می‌رفتند
[ترجمه ترگمان]خریداران ژاپنی از هواپیمای حامل کمک های مالی به پاریس، میلان و نیویورک برای خرید مارک های منحصر به فرد اروپایی و آمریکایی استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A planeload of guests arrived on the night of April 21st.
[ترجمه گوگل]یک هواپیمای مهمان در شب 21 آوریل وارد شد
[ترجمه ترگمان]یک هواپیمای حامل مهمان در شب بیست و یکم آوریل وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They sent an initial full planeload of cash, followed by 20 other flights to Iraq by May 2004 in a $12-billion haul that U.
[ترجمه گوگل]آنها یک محموله اولیه کامل از پول نقد ارسال کردند و به دنبال آن 20 پرواز دیگر به عراق تا ماه مه 2004 در حجم 12 میلیارد دلار ارسال کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک هواپیمای حامل کمک های مالی اولیه را به همراه ۲۰ پرواز دیگر به عراق تا ماه می سال ۲۰۰۴ به مبلغ ۱۲ میلیارد دلار به عراق ارسال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Foreigners would depart by the planeload, especially the Anglo-American crowd that dominated politics and business during British rule.
[ترجمه گوگل]خارجی‌ها با هواپیما حرکت می‌کردند، مخصوصاً جمعیت انگلیسی-آمریکایی که در دوران حکومت بریتانیا بر سیاست و تجارت مسلط بودند
[ترجمه ترگمان]خارجی ها، به خصوص جمعیت انگلیسی - آمریکایی که در طول حکومت بریتانیا بر سیاست و تجارت تسلط داشتند، توسط the ترک می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We then returned with a planeload of a team of exhausted Miami Fire rescue.
[ترجمه گوگل]سپس با یک هواپیما از تیم نجات آتش‌نشانی میامی بازگشتیم
[ترجمه ترگمان]سپس با یک هواپیمای حامل یک تیم نجات از نجات آتش نشانی میامی بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At least one planeload of Russians bearing wads of fresh U. S. $100 bills landed in nearby Sharjah every day so they could launder drug money through Dubai's huge gold souk.
[ترجمه گوگل]حداقل یک هواپیمای روس که حامل اسکناس‌های تازه 100 دلاری آمریکا بود، هر روز در نزدیکی شارجه فرود می‌آمد تا بتوانند از طریق بازار عظیم طلای دبی پول مواد مخدر را بشویید
[ترجمه ترگمان]دست کم یک هواپیمای حامل سلاح های روسی به زمین افتاد اس هر روز ۱۰۰ اسکناس ۱۰۰ دلاری در نزدیکی شارجه در نزدیکی شارجه به زمین نشست تا آن ها بتوانند پول مواد مخدر را از طریق souk بزرگ طلا از طریق دبی قاچاق کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Supported by a planeload of businessmen, Gordon Brown set out on his second visit to China last night, full of good intentions to strengthen political, economic and cultural ties with Beijing.
[ترجمه گوگل]گوردون براون با حمایت یک هواپیما از تجار، شب گذشته برای دومین سفر خود به چین، پر از نیات خوب برای تقویت روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با پکن، سفر کرد
[ترجمه ترگمان]گوردون براون در دومین دیدار خود از چین در شب گذشته، با حمایت از نیات خوب خود برای تقویت روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با پکن، عازم چین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. American importers are now arriving by the planeload in Vietnam, hoping to take advantage of the country's lower wages.
[ترجمه گوگل]واردکنندگان آمریکایی اکنون با هواپیما وارد ویتنام شده اند و امیدوارند از دستمزدهای پایین این کشور استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]وارد کنندگان آمریکایی در حال حاضر توسط هواپیمای حامل بار در ویتنام وارد می شوند و امیدوارند که از حقوق پایین کشور سود ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Earlier in the day, a planeload of U. N. weapons inspectors left Baghdad aboard a flight to Cyprus, joining the exodus of diplomats, aid workers and other foreigners.
[ترجمه گوگل]در اوایل روز، یک هواپیما از بازرسان تسلیحاتی ایالات متحده با پروازی به قبرس، بغداد را ترک کرد و به خروج دیپلمات‌ها، امدادگران و سایر خارجی‌ها پیوست
[ترجمه ترگمان]پیش از این در همان روز یک هواپیمای حامل یو ان بازرسان سلاح، بغداد را با پرواز به قبرس ترک کردند و به مهاجرت دیپلمات ها، امدادگران و دیگر خارجیان ملحق شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cargo of a plane, freight of a plane; amount of goods that fills one airplane

پیشنهاد کاربران

حجم مسافران و بار در هواپیما
هواپیمای حمل محموله

بپرس