plait

/ˈpleɪt//plæt/

معنی: چین، تاه، موی بافته، بافتن گیسو، تاه زدن، پیچیدن گیسو، چین دار کردن
معانی دیگر: رجوع شود به: pleat، (روبان یا طناب و غیره) بافته، تافته، طره، (گیسو یا طناب و غیره) بافتن، طره کردن، گیس بافته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: strands, as of hair or cloth, woven together; braid.
مترادف: braid, plat
مشابه: cornrow, cue, pigtail, queue, twine, twist

(2) تعریف: a fold made by overlapping and sewing together a single piece of cloth or the like; pleat.
مترادف: pleat
مشابه: fold, frill, gather, shirr, tuck
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: plaits, plaiting, plaited
(1) تعریف: to weave together strands of, so as to make a braid.
مترادف: braid, plat
مشابه: cornrow, cue, double, fold, frill, gather, interlace, intertwine, interweave, ruffle, shirr, twine, twist

(2) تعریف: to sew together, so as to make a pleat.

(3) تعریف: to make (something) by either of these processes.
مشابه: braid, twine

جمله های نمونه

1. Her plait has been clipped last week.
[ترجمه گوگل]بافته‌اش هفته گذشته کوتاه شده است
[ترجمه ترگمان] week هفته پیش با هم ارتباط برقرار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her long hair was coiled up in a plait at the top of her head.
[ترجمه گوگل]موهای بلندش در بالای سرش بافته شده بود
[ترجمه ترگمان]موهای بلندش را بالای سرش جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Joanna parted her hair, and then began to plait it into two thick braids.
[ترجمه گوگل]جوانا موهایش را باز کرد و سپس شروع به بافتن آنها به دو بافته ضخیم کرد
[ترجمه ترگمان]جوانا موهایش را از هم باز کرد و شروع به چین دادن آن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She usually wears her hair in a plait/in two plaits.
[ترجمه گوگل]او معمولاً موهایش را با بافت / دو بافت می پوشاند
[ترجمه ترگمان]او معمولا موهای خود را با گیسوان بافته و دو گیس بافته می پوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I told you yesterday, one plait and at the back, and tight. Stand still, girl!
[ترجمه گوگل]دیروز بهت گفتم یه بند و پشت و تنگ ساکت بایست دختر!
[ترجمه ترگمان]من دیروز به شما گفتم که یک چین و پشت و محکم است ساکت باش دختر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You will need to plait your horse's mane and pull or plait his tail.
[ترجمه گوگل]باید یال اسب خود را ببافید و دم او را بکشید یا ببافید
[ترجمه ترگمان]شما باید یال اسبش را به هم بزنید و دمش را چین بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perhaps I would like them to plait my hair?
[ترجمه گوگل]شاید دوست دارم موهایم را ببافند؟
[ترجمه ترگمان]شاید دوست داشته باشم که موهایم را به هم بزنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She has tied her hair in one drooping plait.
[ترجمه گوگل]موهایش را در یک بافت آویزان بسته است
[ترجمه ترگمان]موهایش را با یک گیس بریده گره زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her thick honey-blonde hair, freed now of its plait, brushed against her neck in silky waves.
[ترجمه گوگل]موهای ضخیم بلوند عسلی او که اکنون از بافتن رها شده بود، با امواج ابریشمی به گردنش می‌زدند
[ترجمه ترگمان]موهای پرپشت و بلوند او، که حالا چین plait را آزاد کرده بود، در میان امواج ابریشمی شانه به گردنش شانه زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She chewed at the spiky end of a plait and kicked at a kitchen chair-leg.
[ترجمه گوگل]او انتهای سیخ بافتنی را جوید و به پای صندلی آشپزخانه لگد زد
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی را می جوید و با لگد به یک صندلی راحتی آشپزخانه لگد می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The rope of her orange-grey plait tumbled on to her shoulder.
[ترجمه گوگل]طناب بافت نارنجی مایل به خاکستری اش روی شانه اش افتاد
[ترجمه ترگمان]حلقه های موی نارنجی رنگش روی شانه اش ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A woman with a blond plait was seen getting out of a car with a man near the canal upstream of Sharpness.
[ترجمه گوگل]زنی با بافتن بلوند با مردی در نزدیکی کانال بالادست شارپنس در حال پیاده شدن از ماشین دیده شد
[ترجمه ترگمان]زنی با موهای بور، دیده می شد که با مردی که نزدیک نهر جریان دارد از ماشین پیاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lift the plait on to a greased baking sheet with a fish slice.
[ترجمه گوگل]بافتنی را روی یک ورقه پخت چرب شده با یک برش ماهی بلند کنید
[ترجمه ترگمان]the را با یک تکه ماهی با یک تکه ماهی بلند کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alison had seized hold of Franca's long plait of dark hair and drawn it out from behind the chair.
[ترجمه گوگل]آلیسون موهای تیره بلند فرانکا را چنگ زده بود و آن را از پشت صندلی بیرون آورده بود
[ترجمه ترگمان]آلیسون موهای بلند و بلندش را گرفته بود و از پشت صندلی آن را بیرون کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The elderly woman comb a plait, Indian meal lights a cigarette, quiet and tastefully laid out with absolute certainty to kill time.
[ترجمه گوگل]زن مسن بافتنی را شانه می کند، غذای هندی سیگاری روشن می کند، آرام و با ذوق و با اطمینان مطلق برای کشتن زمان چیده شده است
[ترجمه ترگمان]زن مسن a را شانه می زند، غذای هندی سیگاری روشن، آرام و با سلیقه کامل برای کشتن وقت می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چین (اسم)
flexure, offset, fold, fringe, frill, crispiness, chitlings, crease, wrinkle, fluting, crimp, chitlins, chitterlings, furbelow, lock, pucker, plication, plica, plait, tuck, pleat

تاه (اسم)
fold, ply, plication, plica, plait, tuck, plicae

موی بافته (اسم)
plait

بافتن گیسو (اسم)
plat, plait

تاه زدن (فعل)
turn, fold, plait

پیچیدن گیسو (فعل)
plait

چین دار کردن (فعل)
crease, plicate, plait

تخصصی

[نساجی] تا - چین - تازدن - چین دار کردن - نمدمالی

انگلیسی به انگلیسی

• fold; wrinkle, crease; ruffle, pleat (on clothing); braid
fold, pleat, roll up; crease, wrinkle; make folds, make pleats; weave, braid
if you plait three or more lengths of hair or rope together, you twist them over and under each other to make one thick length.
a plait is a length of hair that has been plaited.

پیشنهاد کاربران

1. ( مو. طناب و غیره ) بافتن 2. موی بافته. گیس بافته
مثال:
Her hair was tied back in a long thick plait.
موهایش به صورت موی بافته بلند و زخیم به عقب بسته شده بود.
• plait بافتن مو به صورت تک رشته می شه ولی pigtails بافتن مو به صورت دو رشته می شه که هر کدوم یه طرف سره و braids بیشتر به بافتن اشاره داره و می تونه دو رشته و یا تعداد بیشتری باشه با مدل های متنوع، ولی تک رشته نیست. برای تک رشته بیشتر از همون plait استفاده می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

کافیه این سه کلمه رو سرچ کنین تو قسمت عکس های گوگل تا تو ذهنتون باقی بمونه.

به این مدل مو میگن plait ( تلفظ: پلَت ) 👇
مترادف: braid ( تلفظ: برِید )
❗️نکته: plait بریتیش و braid امریکن می باشد
plait
طنابی بافتن ( بریتیش )
بافتن ( مو ) ، گیس ، موی بافته
به این جمله در کتاب Soviet دقت کنید:
Her thick hair was in plaits
موهای ضخیمش را بافته بود
محمدرضا ایوبی صانع
( فعل ) بهم تابیدن و بافتن ( مو، تار و پود ) ، مترادف : braid
مدل موی بافته شده ( بریتیش )

بپرس