1. Her plait has been clipped last week.
[ترجمه گوگل]بافتهاش هفته گذشته کوتاه شده است
[ترجمه ترگمان] week هفته پیش با هم ارتباط برقرار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her long hair was coiled up in a plait at the top of her head.
[ترجمه گوگل]موهای بلندش در بالای سرش بافته شده بود
[ترجمه ترگمان]موهای بلندش را بالای سرش جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Joanna parted her hair, and then began to plait it into two thick braids.
[ترجمه گوگل]جوانا موهایش را باز کرد و سپس شروع به بافتن آنها به دو بافته ضخیم کرد
[ترجمه ترگمان]جوانا موهایش را از هم باز کرد و شروع به چین دادن آن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She usually wears her hair in a plait/in two plaits.
[ترجمه گوگل]او معمولاً موهایش را با بافت / دو بافت می پوشاند
[ترجمه ترگمان]او معمولا موهای خود را با گیسوان بافته و دو گیس بافته می پوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I told you yesterday, one plait and at the back, and tight. Stand still, girl!
[ترجمه گوگل]دیروز بهت گفتم یه بند و پشت و تنگ ساکت بایست دختر!
[ترجمه ترگمان]من دیروز به شما گفتم که یک چین و پشت و محکم است ساکت باش دختر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You will need to plait your horse's mane and pull or plait his tail.
[ترجمه گوگل]باید یال اسب خود را ببافید و دم او را بکشید یا ببافید
[ترجمه ترگمان]شما باید یال اسبش را به هم بزنید و دمش را چین بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Perhaps I would like them to plait my hair?
[ترجمه گوگل]شاید دوست دارم موهایم را ببافند؟
[ترجمه ترگمان]شاید دوست داشته باشم که موهایم را به هم بزنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She has tied her hair in one drooping plait.
[ترجمه گوگل]موهایش را در یک بافت آویزان بسته است
[ترجمه ترگمان]موهایش را با یک گیس بریده گره زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her thick honey-blonde hair, freed now of its plait, brushed against her neck in silky waves.
[ترجمه گوگل]موهای ضخیم بلوند عسلی او که اکنون از بافتن رها شده بود، با امواج ابریشمی به گردنش میزدند
[ترجمه ترگمان]موهای پرپشت و بلوند او، که حالا چین plait را آزاد کرده بود، در میان امواج ابریشمی شانه به گردنش شانه زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She chewed at the spiky end of a plait and kicked at a kitchen chair-leg.
[ترجمه گوگل]او انتهای سیخ بافتنی را جوید و به پای صندلی آشپزخانه لگد زد
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی را می جوید و با لگد به یک صندلی راحتی آشپزخانه لگد می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The rope of her orange-grey plait tumbled on to her shoulder.
[ترجمه گوگل]طناب بافت نارنجی مایل به خاکستری اش روی شانه اش افتاد
[ترجمه ترگمان]حلقه های موی نارنجی رنگش روی شانه اش ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A woman with a blond plait was seen getting out of a car with a man near the canal upstream of Sharpness.
[ترجمه گوگل]زنی با بافتن بلوند با مردی در نزدیکی کانال بالادست شارپنس در حال پیاده شدن از ماشین دیده شد
[ترجمه ترگمان]زنی با موهای بور، دیده می شد که با مردی که نزدیک نهر جریان دارد از ماشین پیاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Lift the plait on to a greased baking sheet with a fish slice.
[ترجمه گوگل]بافتنی را روی یک ورقه پخت چرب شده با یک برش ماهی بلند کنید
[ترجمه ترگمان]the را با یک تکه ماهی با یک تکه ماهی بلند کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Alison had seized hold of Franca's long plait of dark hair and drawn it out from behind the chair.
[ترجمه گوگل]آلیسون موهای تیره بلند فرانکا را چنگ زده بود و آن را از پشت صندلی بیرون آورده بود
[ترجمه ترگمان]آلیسون موهای بلند و بلندش را گرفته بود و از پشت صندلی آن را بیرون کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The elderly woman comb a plait, Indian meal lights a cigarette, quiet and tastefully laid out with absolute certainty to kill time.
[ترجمه گوگل]زن مسن بافتنی را شانه می کند، غذای هندی سیگاری روشن می کند، آرام و با ذوق و با اطمینان مطلق برای کشتن زمان چیده شده است
[ترجمه ترگمان]زن مسن a را شانه می زند، غذای هندی سیگاری روشن، آرام و با سلیقه کامل برای کشتن وقت می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید