plaint

/pleɪnt//pleɪnt/

معنی: شکوه، زاری، ضجه، تظلم
معانی دیگر: (شعر قدیم) ناله و زاری، مویه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an expression of unhappiness; complaint.
مترادف: complaint
مشابه: beef, bellyache, fuss, grievance, gripe, grouse, grumble, kick, lament

(2) تعریف: a formal complaint submitted to a court of law.
مترادف: complaint
مشابه: accusation, allegation, charge, gravamen, grievance, indictment

جمله های نمونه

1. . . a forlorn, haunting plaint.
[ترجمه گوگل] دشتی متروک و فراموش‌نشدنی
[ترجمه ترگمان] چه شکوه و اندوه بار آور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That dinner makes Ding Lei special plaint: In Chongqing the chaffy dish that has in the most well-known chaffy dish store, unexpectedly is this pig blood probable is there a problem?
[ترجمه گوگل]آن شام، دینگ لی را به دردسر می اندازد: در چونگ کینگ، غذای پرکی که در معروف ترین فروشگاه ظروف چفیه وجود دارد، به طور غیرمنتظره ای این خون خوک احتمال دارد مشکلی وجود داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]آن شام شکایت ویژه ای دارد: در چانگ کینگ، غذای chaffy که در معروف ترین فروشگاه غذاهای chaffy دیده می شود، به طور غیر منتظره ای این یک مشکل خون خوک است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Educated youth by it is to plaint oneself are broken cannot so, must seek a breakthrough.
[ترجمه گوگل]جوانان تحصیل کرده به این معنی است که خود را شکسته نمی دانند، باید به دنبال پیشرفت باشند
[ترجمه ترگمان]جوانان تحصیل کرده از آن رنج می برند که از خود شکایت نکنند، این طور نیست، باید به دنبال یک پیشرفت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I often had this kind of plaint.
[ترجمه گوگل]من اغلب این نوع شکایت را داشتم
[ترجمه ترگمان]من اغلب این شکایت را داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Perhaps you should plaint what the high - tech technology of this world develops is really fast.
[ترجمه گل گلاب] شاید شما باید از دنیای تکنولوژی ( های - تک ) که انقدر سریع پیشرفت میکند، شکایت کنید.
|
[ترجمه Tina] شاید شما از فناوری سطح بالا که دنیا را واقعا با سرعت توسعه می دهد باید شاکی باشید
|
[ترجمه گوگل]شاید شما باید توضیح دهید که فناوری پیشرفته این جهان واقعا سریع است
[ترجمه ترگمان]شاید شما باید شکایت کنید که تکنولوژی برتر این جهان واقعا سریع رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To him I will bring my plaint.
[ترجمه گوگل]من شکایت خود را نزد او خواهم آورد
[ترجمه ترگمان]من شکایت خود را به او خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was invested with the woe of unnumbered generations, this plaint by which Buck was so strangely stirred.
[ترجمه گوگل]این دشتی که باک به طرز عجیبی برآشفته شده بود، با مصیبت نسل‌های بی‌شماری همراه بود
[ترجمه ترگمان]این شکوه و شکوه نسل های بی شمار، که باک از آن به نحو عجیبی تکان می خورد، سرمایه گذاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even singer like Man Wenjun takes drug, it is normal for people to plaint that the entertainment circle is a great dye vat.
[ترجمه گوگل]حتی خواننده ای مانند Man Wenjun مواد مخدر مصرف می کند، طبیعی است که مردم ادعا کنند که دایره سرگرمی یک دیگ رنگ عالی است
[ترجمه ترگمان]حتی خواننده مانند مردی که معتاد به مواد مخدر است، برای مردم عادی است که شکایت کنند که چرخه سرگرمی یک مالیات بر ارزش افزوده بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But sometimes it is invaded by unnamable sorrows and filled with plaint of life.
[ترجمه Tina] اما گاهی اوقات مورد هجوم غم های مبهم قرار می گیریم و پر می شویم از نالیدن از زندگی.
|
[ترجمه گوگل]اما گاهی غم های نامشخص بر آن هجوم آورده و پر از دشت زندگی می شود
[ترجمه ترگمان]اما گاه با اندوه unnamable مورد هجوم قرار می گیرد و از شکوه و شکوه زندگی مالامال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But I would not sadden you by the mortal plaint.
[ترجمه گوگل]اما من شما را با دعوای فانی ناراحت نمی کنم
[ترجمه ترگمان]اما از این شکایت فانی ناراحت نمی شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Work one year, did not make next money? This is many farmers plaint and doubt.
[ترجمه Tina] یکسال کار کنی و پولی بدست نیاوری؟ این عامل شک و شکوه بسیاری از کشاورزان است.
|
[ترجمه گوگل]یک سال کار کنید، پول بعدی را نگرفتید؟ این موضوع شک و تردید بسیاری از کشاورزان است
[ترجمه ترگمان]یک سال کار کنید، پول بعدی را make؟ بسیاری از کشاورزان شکوه و تردید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکوه (اسم)
magnitude, grandeur, glory, complaint, pomp, effulgence, plaint, resplendence, resplendency, refulgence, pomposity

زاری (اسم)
cry, whimper, moan, lamentation, plaint

ضجه (اسم)
cry, dole, scream, exclamation, howl, yell, squall, lament, wail, squeal, shriek, whoop, plaint, yawl, yammer

تظلم (اسم)
petition, plaint

تخصصی

[حقوق] دادخواست، شکواییه، شکایت، عرض حال، دادخواهی

انگلیسی به انگلیسی

• lamentation, expression of grief; accusation, criminal charge; complaint, expression of dissatisfaction
a plaint is a complaint or a sad cry; a literary word.

پیشنهاد کاربران

۱. شکوه و شکایت. آه و ناله. گریه و زاری ۲. شکایت. دادخواست ۳. اتهام
مثال:
And his plaint: My Lord indeed these are a people who will not have faith
و شکوه و شکایت او: پروردگارا براستی اینها مردمانی هستند که ایمان نخواهند آورد.
...
[مشاهده متن کامل]

�وَ قِیلِهِ یَا رَبِّ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا یُؤْمِنُونَ�

بپرس