1. Goldwater, a plain-spoken Arizonan, had assured himself of a first-ballot nomination by defeating Rockefeller in the California primary.
[ترجمه گوگل]گلدواتر، اهل آریزونا، با غلبه بر راکفلر در انتخابات مقدماتی کالیفرنیا، خود را از نامزدی در رای اول مطمئن کرده بود
[ترجمه ترگمان]گلدواتر که یک فرد ساده سخن گفته بود خود را به معرفی اولین رای گیری با شکست راکفلر در انتخابات مقدماتی کالیفرنیا مطمئن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Plainspoken, myself thinks possibility is not large at that time, because be in the investment to Cisco we are too successful.
[ترجمه گوگل]به نظر من، من فکر میکنم در آن زمان احتمال زیاد نیست، زیرا در سرمایهگذاری سیسکو، ما خیلی موفق هستیم
[ترجمه ترگمان]plainspoken، من فکر می کنم که در آن زمان امکان زیادی وجود ندارد، زیرا در سرمایه گذاری به شرکت سیسکو ما بیش از حد موفق هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Hear this " raise slug " words, plainspoken, I feel especially harsh.
[ترجمه گوگل]شنیدن این کلمات "بالا بردن حلزون حرکت کردن"، به زبان ساده، من به خصوص احساس خشن
[ترجمه ترگمان]به این گوش کنید که این کلمه \"کرم\" را بزرگ کنید، plainspoken، من به طور خاص احساس خشنی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Flinty, moody, plainspoken and deep, Robert Frost is one of America's most popular 20th century poets.
[ترجمه گوگل]رابرت فراست، چخماق، دمدمی مزاج، ساده زبان و عمیق، یکی از محبوب ترین شاعران قرن بیستم آمریکا است
[ترجمه ترگمان]flinty، مودی، plainspoken و عمیق، رابرت فراست یکی از مشهورترین شاعران قرن بیستم آمریکاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Hemingway 's plainspoken no-frills writing style became so famous that it was (and is) frequently parodied.
[ترجمه گوگل]سبک نوشتاری ساده همینگوی به قدری معروف شد که اغلب مورد تقلید قرار می گرفت (و می شود)
[ترجمه ترگمان]سبک نوشتاری frills Hemingway به قدری مشهور شد که اغلب مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Leave it to the famously plainspoken Alan Simpson, Republican co-chair of President Obama's deficit commission, to boil it all down.
[ترجمه گوگل]همه چیز را به آلن سیمپسون، رئیس جمهوری خواه کمیسیون کسری بودجه رئیس جمهور اوباما بسپارید
[ترجمه ترگمان]این موضوع را به \"آلن سیمپسون\"، یکی از روسای کمیسیون کسری بودجه ریاست جمهوری اوباما، واگذار کنید تا همه چیز را به حال خود بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. "The novelist's subtle mastery enriches the work. . . A matter-of-fact, plainspoken narrative that has a profound impact. " –Kirkus, starred review.
[ترجمه گوگل]"تسلط ظریف رماننویس اثر را غنیتر میکند روایتی واقعی و صریح که تاثیر عمیقی دارد " - کرکوس، نقد ستارهدار
[ترجمه ترگمان]\"استادی ظریف و ظریف نویسنده، کار را غنی می کند … اصل موضوع، روایت plainspoken که تاثیر عمیقی بر روی صحنه دارد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mack, who is sixty-six years old, is a plainspoken native of North Carolina.
[ترجمه گوگل]مک، که شصت و شش سال سن دارد، اهل کارولینای شمالی است
[ترجمه ترگمان]ماک که شصت و شش ساله است بومی کارولینای شمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Plainspoken, we get on this without the circle up to now this is round.
[ترجمه گوگل]به زبان ساده، ما بدون دایره به این موضوع می پردازیم تا به حال این گرد است
[ترجمه ترگمان]plainspoken، ما این کار را بدون دایره انجام میدیم که الان تموم شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Plainspoken, the of 80% person in stationmaster is good person, it is very let our save worry.
[ترجمه گوگل]به زبان ساده، 80 درصد از افراد مستقر در ایستگاه، افراد خوبی هستند، این خیلی باعث نگرانی ما می شود
[ترجمه ترگمان]plainspoken، از ۸۰ % کسی که در stationmaster فرد خوبی است، به ما اجازه می دهد تا نگرانی خود را حفظ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is a plainspoken man.
12. It was only because I had no alternative that I was so impolite and plainspoken.
[ترجمه گوگل]فقط به این دلیل بود که هیچ جایگزینی نداشتم که اینقدر بی ادب و ساده صحبت بودم
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر این بود که چاره دیگری نداشتم که انقدر بی نزاکت و بی ریا باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Cauley is slightly balding and barrel-chested, and his Kentucky accent is thick, his speech plainspoken and straightforward.
[ترجمه گوگل]کولی کمی کچل و سینهدار است، و لهجه کنتاکی او غلیظ است، صحبتش ساده و صریح است
[ترجمه ترگمان]Cauley کمی تاس و قفسه سینه اش است، و لهجه کنتاکی جدی و رک و صریح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Let it be no detraction from his merits to say he is plainspoken.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که از شایستگی های او کاسته شود که بگوییم او صریح صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]اگر بدگویی از شایستگی او باعث شود که او رک و راست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید