plagued

پیشنهاد کاربران

کلافه شده
مثلا:
. They are plagued with proplems like these
اونها از دستِ مشکلاتی از این قبیل ( مشکلات اینچنینی ) کلافه شده اند. .
مواجه شدن
attempts by the Security Council to deliver humanitarian assistance in armed conflict have been plagued by a number of problems
تلاش های شورای امنیت برای ارائه کمک های بشردوستانه در درگیری های مسلحانه با مشکلات متعددی مواجه شده است.
آزار دادن هم معنی میشه . . . The criminals that plagued. جنایتکارانی که مردم را آزار داده . . .
شیرین
مصیبت زده
تهدید می کند
به ستوه آمده
به تنگ آمده

بپرس