pixy

/ˈpɪksi//ˈpɪksi/

معنی: پری، ادم بازیگوش و خطرناک، پریزادی که در ماهتاب میرقصد
معانی دیگر: pixie پری، مج، بچه شیطان

جمله های نمونه

1. We wore pixies held fast by little plastic rabbit barrettes.
[ترجمه گوگل]ما پیکسی ها را می پوشیدیم که توسط قیچی های پلاستیکی خرگوش محکم نگه داشته شده بودند
[ترجمه ترگمان]ما جن های کوتوله را با یک خرگوش پلاستیکی کوچک بسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pixy Dwarf, good for heavy soils.
[ترجمه گوگل]پیکسی کوتوله، برای خاک های سنگین مناسب است
[ترجمه ترگمان]دو رف، با خاک سنگین، خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pixies clustered around the walls of the barrow turned their eyes to their Kelda.
[ترجمه گوگل]پیکسی هایی که دور دیوارهای بارو جمع شده بودند چشمشان را به کلدای خود معطوف کردند
[ترجمه ترگمان]جن های کوتوله دور دیواره ای گور جمع شدند و چشمانشان را به طرف Kelda برگرداندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Where do pixies and elves go shopping?
[ترجمه گوگل]پیکسی ها و الف ها کجا خرید می کنند؟
[ترجمه ترگمان]جن های کوتوله و جن های کوتوله کجا میرن خرید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A couple of pixies came up staggering under a rolled-up parchment, which was unfolded in front of Verence.
[ترجمه گوگل]چند پیکسی زیر پوسته‌ای پیچ‌خورده، که جلوی ورنس باز شده بود، حیرت‌زده بالا آمدند
[ترجمه ترگمان]چند نفر از جن های کوتوله تل و تل و خوران به زیر یک کاغذ پوستی کشیده شدند که جلوی of باز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is a slender woman with a pixy haircut.
[ترجمه گوگل]او زنی است لاغر اندام با مدل موی شیک
[ترجمه ترگمان]او زنی باریک اندام با موهای کوتاه و کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What kind of pixy could enter there?
[ترجمه گوگل]چه نوع پیکسی می تواند وارد آنجا شود؟
[ترجمه ترگمان]چه نوع pixy میتونه وارد اونجا بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. PIXY Can you see any borders from here ?
[ترجمه گوگل]PIXY آیا می توانید هر مرزی را از اینجا ببینید؟
[ترجمه ترگمان]از اینجا هیچ مرزی نمی بینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Petr Stanicek (aka "Pixy") shows us in "Fast Rollovers, No Preload Needed" how to combine both states (normal and hover) into a single image, eliminating the need for preloading.
[ترجمه گوگل]Petr Stanicek (معروف به "Pixy") در "Fast Rollovers, No Preload Needed" به ما نشان می دهد که چگونه هر دو حالت (عادی و شناور) را در یک تصویر واحد ترکیب کنیم و نیاز به بارگذاری اولیه را از بین ببریم
[ترجمه ترگمان]Petr Stanicek (ملقب به \"Pixy\")ما را در فیلم \"فست فود\" نشان می دهد، بدون نیاز به نحوه ترکیب دو حالت (عادی و معلق)به یک تصویر واحد، از بین بردن نیاز به preloading
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pixy: The main reason was that my clients made me crazy. In addition, I watched the film 'Blow-Up'.
[ترجمه گوگل]پیکسی: دلیل اصلی این بود که مشتریانم مرا دیوانه کردند علاوه بر این، من فیلم "Blow-Up" را تماشا کردم
[ترجمه ترگمان]Pixy: دلیل اصلی این بود که مشتریان من مرا دیوانه کردند علاوه بر این، من فیلم پاک سازی فیلم را تماشا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pixy, roger. I'll cover you.
[ترجمه گوگل]پیکسی، راجر من شما را پوشش خواهم داد
[ترجمه ترگمان]Pixy، راجر من تو را پوشش خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was a fighter pilot they called Solo Wing Pixy.
[ترجمه گوگل]او یک خلبان جنگنده بود که به آنها Solo Wing Pixy می گفتند
[ترجمه ترگمان]او یک خلبان جنگنده بود که به نام جناح سولو Pixy نامیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پری (اسم)
full, repletion, glut, fullness, elf, fairy, day before yesterday, peri, pixie, suffusion, fay, pixy

ادم بازیگوش و خطرناک (اسم)
pixie, pixy

پریزادی که در ماهتاب میرقصد (اسم)
pixie, pixy

انگلیسی به انگلیسی

• fairy, sprite, small magical being; elf, imp, gnome

پیشنهاد کاربران

بپرس