pivoting


قابل چرخش، دوار علوم مهندسى : گردان

جمله های نمونه

1. Thus, only pivoting in the x -column is guaranteed to result in an efficient tableau.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تنها چرخش در ستون x تضمین می شود که منجر به یک تابلوی کارآمد می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین تنها چرخش در ستون x به یک جدول کارآمد تضمین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each injector is suspended on a pivoting arm and depth control is hydraulic.
[ترجمه گوگل]هر انژکتور بر روی یک بازوی چرخان معلق است و کنترل عمق هیدرولیک است
[ترجمه ترگمان]هر انژکتور به صورت دستی به حالت تعلیق در می آید و کنترل عمق هیدرولیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pivoting on the slow death fulcrum, he felt the hot sting of his own blood spilling from him.
[ترجمه یبتتیسبن] دهنت سرویس با این ترجمه ی داغون
|
[ترجمه گوگل]با چرخش بر روی نقطه اتکای مرگ آهسته، نیش داغ خون خود را که از او می ریزد احساس کرد
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که نیش گرم خون خودش از او فوران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His employer swung round, pivoting on his heel like a soldier.
[ترجمه گوگل]صاحب کارش چرخید و مانند یک سرباز روی پاشنه او چرخید
[ترجمه ترگمان]اربابش چرخید و مثل یک سرباز روی پاشنه پا چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now, Ms. Puppo is pivoting to smaller contests where her odds improve.
[ترجمه گوگل]اکنون، خانم پوپو به رقابت‌های کوچک‌تری می‌رود که در آن شانس او ​​بهتر می‌شود
[ترجمه ترگمان]حالا خانم Puppo در حال چرخش در رقابت های کوچک تر است که شانس او بهبود پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Consequently, the pivoting movement of the holding-down and knock-over sinker is forced to follow the back-and-forth linear movement of the knitting needle .
[ترجمه گوگل]در نتیجه، حرکت چرخشی سینک نگهدارنده و کوبنده مجبور می شود حرکت خطی عقب و جلوی سوزن بافندگی را دنبال کند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه حرکت چرخش در بالا و پایین کردن sinker مجبور است حرکت خطی پشت و جلو سوزن بافندگی را دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Paraschiv, pivoting and swinging in vain, did not score another point in the round.
[ترجمه گوگل]پاراشوف که بیهوده می چرخید و تاب می زد، امتیاز دیگری در راند به دست نیاورد
[ترجمه ترگمان]Paraschiv، pivoting و تاب می خورد و بی هوده تاب می خورد، امتیاز دیگری در راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Automatic pivoting sand scraper with counterweight, cement loading manual or with silo, and screw conveyor.
[ترجمه گوگل]ماسه خراش چرخان اتوماتیک با وزنه تعادل، کتابچه راهنمای بارگیری سیمان یا با سیلو و نوار نقاله پیچ
[ترجمه ترگمان]برش اتوماتیک ماسه بادی با counterweight، دستی بار سیمان یا با silo و پیچ کردن پیچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We spent two years of pivoting and trying different things before we landed on this model.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه روی این مدل بنشینیم، دو سال را صرف چرخش و آزمایش چیزهای مختلف کردیم
[ترجمه ترگمان]ما دو سال از pivoting را صرف کردیم و قبل از اینکه بر روی این مدل پیاده شویم، چیزهای متفاوتی را امتحان کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ms. Burse said drier air pivoting behind the system could increase the risk for tornadoes.
[ترجمه گوگل]خانم بورس گفت که هوای خشک‌تر در پشت سیستم می‌تواند خطر گردباد را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]خانم Burse گفت که چرخش هوا خشک تر پشت این سیستم می تواند خطر گردبادها را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pivoting is controlled by a lever arm to a nonlinear spring aboveboard . The springiness controls how much thrust you get.
[ترجمه گوگل]چرخش توسط یک بازوی اهرمی به یک فنر غیرخطی در بالای تخته کنترل می شود فنری بودن میزان نیروی رانش را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]چرخش توسط یک بازوی اهرمی در یک فنر خطی غیر خطی شکل می گیرد The کنترل ها را که شما به دست می آورید، کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The method starts from an efficient tableau and constructs others by pivoting.
[ترجمه گوگل]این روش از یک تابلوی کارآمد شروع می شود و با چرخش، دیگران را می سازد
[ترجمه ترگمان]این روش از یک تابلو کارآمد شروع می شود و دیگران را به عنوان محور می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr. Martinez moved around and up the poll with the athleticism of an accomplished gymnast, twisting, turning and pivoting with balletic grace.
[ترجمه گوگل]آقای مارتینز با حرکات ورزشی یک ژیمناستیک ماهر به دور و بر رای گیری بالا رفت و با ظرافت باله می چرخید و می چرخید
[ترجمه ترگمان]آقای مارتینز به اطراف حرکت کرد، و با ورزشکاری یک ژیمناست کار، برگشت و با وقار و وقار به سوی ما آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] مبناگیری
[ریاضیات] پاشنه گردی، محوریابی
[آمار] محورسازی

انگلیسی به انگلیسی

• revolving around a central axis

پیشنهاد کاربران

بپرس