1. a pivot cannon
توپ چرخان
2. a pivot man on the football team
یک بازیکن کلیدی در تیم فوتبال
3. the pivot of the matter is whether they will or will not agree
اصل مطلب این است که آیا موافقت خواهند کرد یا نه.
4. he proved to be the pivot of the company's success
عملا نشان داد که عامل اصلی موفقیت شرکت است.
5. soon she herself became the pivot of attention
به زودی خود او مرکز توجه شد.
6. the guns are mounted in such a way as to pivot easily in every direction
توپ ها طوری سوار شده اند که به آسانی به هر طرف به چرخند.
7. Iago's lie is the pivot on which the play turns.
[ترجمه گوگل]دروغ یاگو محوری است که نمایشنامه بر آن می چرخد
[ترجمه ترگمان]دروغ گویی محوری است که نمایش بر روی آن می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دروغ گویی محوری است که نمایش بر روی آن می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Because her job had been the pivot of her life, retirement was very difficult.
[ترجمه گوگل]از آنجا که شغل او محور زندگی او بود، بازنشستگی بسیار دشوار بود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کار او محور زندگی او بود، بازنشستگی بسیار دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کار او محور زندگی او بود، بازنشستگی بسیار دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. West Africa was the pivot of the cocoa trade.
[ترجمه گوگل]غرب آفریقا محور تجارت کاکائو بود
[ترجمه ترگمان]آفریقای غربی محور تجارت کاکائو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آفریقای غربی محور تجارت کاکائو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The pivot on which the old system turned had disappeared.
[ترجمه گوگل]محوری که سیستم قدیمی روی آن می چرخید ناپدید شده بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که روش قدیمی آن ناپدید شده بود ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چیزی که روش قدیمی آن ناپدید شده بود ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. West Africa was the pivot of the chocolate trade.
[ترجمه گوگل]غرب آفریقا محور تجارت شکلات بود
[ترجمه ترگمان]آفریقای غربی محور تجارت شکلات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آفریقای غربی محور تجارت شکلات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The mother is often the pivot of family life.
[ترجمه گوگل]مادر اغلب محور زندگی خانوادگی است
[ترجمه ترگمان]مادر اغلب محور زندگی خانوادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مادر اغلب محور زندگی خانوادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The security cameras can automatically pivot to monitor the entire hallway.
[ترجمه گوگل]دوربینهای امنیتی میتوانند بهطور خودکار کل راهرو را کنترل کنند
[ترجمه ترگمان]دوربین های امنیتی می توانند به طور خودکار برای نظارت بر تمام راهرو استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوربین های امنیتی می توانند به طور خودکار برای نظارت بر تمام راهرو استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His second-inning, second-base pivot allowed starter Ramon Martinez a successful outing.
[ترجمه گوگل]پیوت دوم و پایه دوم او باعث شد تا رامون مارتینز شروع کننده بازی موفقی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]دور دوم او به عنوان محور دوم به رامون Martinez یک گردش موفق داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دور دوم او به عنوان محور دوم به رامون Martinez یک گردش موفق داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He was a great pivot man and developed a very good outside shot.
[ترجمه گوگل]او یک بازیکن محوری فوق العاده بود و یک شوت خارجی بسیار خوب ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او مرد محور بزرگی بود و یک عکس بسیار خوب در بیرون از آن ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مرد محور بزرگی بود و یک عکس بسیار خوب در بیرون از آن ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. It was at the pivot of the secondary system - the process of selection - that innovation apparently took place.
[ترجمه گوگل]ظاهراً در محور سیستم ثانویه - فرآیند انتخاب - بود که نوآوری صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]این فرآیند در محور نظام متوسطه بود - فرآیند انتخاب - که ظاهرا نوآوری در آن جای گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فرآیند در محور نظام متوسطه بود - فرآیند انتخاب - که ظاهرا نوآوری در آن جای گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید