pitting

/ˈpɪtɪŋ//ˈpɪtɪŋ/

معنی: ایجاد حفره، چاله کنی
معانی دیگر: سورا  سورا

جمله های نمونه

1. We'll be pitting our team against the champions.
[ترجمه گوگل]ما تیم خود را مقابل قهرمان قرار خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما تیم خودمون رو بر علیه قهرمانان قرار میدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chinese geologists are pitting their knowledge, skill and modern technical equipment against nature in an effort to get more oil for their country.
[ترجمه گوگل]زمین شناسان چینی دانش، مهارت و تجهیزات فنی مدرن خود را در مقابل طبیعت قرار می دهند تا نفت بیشتری برای کشور خود به دست آورند
[ترجمه ترگمان]زمین شناسان چینی در تلاش برای گرفتن نفت بیشتر برای کشورشان، دانش، مهارت و تجهیزات فنی مدرن خود را در برابر طبیعت قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Surely he must have realised that he was pitting himself against a concern of considerable strength.
[ترجمه گوگل]مطمئناً او باید متوجه شده باشد که خود را در برابر نگرانی با قدرت قابل توجهی قرار داده است
[ترجمه ترگمان]مسلما او متوجه شده بود که او خودش را در مقابل یک نگرانی قابل توجه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Maynard Smith tried pitting different genetic strategies against each other in the same way that economists do with different economic strategies.
[ترجمه گوگل]مینارد اسمیت سعی کرد استراتژی‌های ژنتیکی مختلف را به همان روشی که اقتصاددانان با استراتژی‌های اقتصادی متفاوت انجام می‌دهند، در برابر یکدیگر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]ماینارد اسمیت سعی کرد استراتژی های ژنتیک مختلف را به همان شیوه ای که اقتصاددانان با استراتژی های اقتصادی مختلف انجام می دهند، به چالش بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pitting the hood down is a joy to watch.
[ترجمه گوگل]پایین انداختن کاپوت لذت تماشای آن است
[ترجمه ترگمان]سوراخ کردن کاپوت یک شادی برای تماشا کردنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Republicans had second thoughts about pitting him against the amiable Clinton, but it was too late in the primary game.
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان در مورد قرار دادن او در برابر کلینتون دوست داشتنی فکر دومی داشتند، اما در بازی اولیه خیلی دیر شده بود
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهان در مورد اینکه او را در برابر کلینتون مهربان قرار داده بودند، افکار دیگری داشتند، اما در بازی اولیه خیلی دیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many top speedway riders will be pitting their skills in the National motor cycle grass track meeting.
[ترجمه گوگل]بسیاری از موتورسواران برتر مسیرهای سرعت، مهارت های خود را در گردهمایی پیست چمن موتور سیکلت ملی نشان خواهند داد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سوارانی که در راس آن ها قرار دارند، در جلسه کمیته ملی کنترل چمن، مهارت های خود را به چالش خواهند کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You are pitting yourself against Pool.
[ترجمه گوگل]شما خود را در مقابل پول قرار می دهید
[ترجمه ترگمان] تو داری خودت رو به استخر هل میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You are pitting the stamina of a sprinter against the rigours of a cross-country race.
[ترجمه گوگل]شما استقامت یک دونده سرعت را در برابر سختی‌های یک مسابقه کانتری قرار می‌دهید
[ترجمه ترگمان]شما بنیه قوی یک دونده دوی سرعت را در برابر the یک مسابقه دو کشور قرار داده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thus, by pitting ourselves against each other, we drag all of us down.
[ترجمه گوگل]بنابراین، با قرار دادن خود در برابر یکدیگر، همه خود را به پایین می کشانیم
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، ما خودمان را بر ضد یکدیگر قرار می دهیم، همه ما را نابود خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. First, such proposals amount to un-American "class warfare", pitting the working class against corporations and the rich.
[ترجمه گوگل]اولاً، چنین پیشنهادهایی معادل «جنگ طبقاتی» غیرآمریکایی است که طبقه کارگر را در مقابل شرکت‌ها و ثروتمندان قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، چنین پیشنهاداتی به جنگ طبقاتی ضد آمریکایی مربوط می شود و طبقه کارگر را در برابر شرکت ها و ثروتمندان قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cause pitting appeared during hard chromium plating pitting corrosion occurred on matrix local surface.
[ترجمه گوگل]علت ایجاد حفره در هنگام آبکاری کروم سخت، خوردگی حفره ای روی سطح محلی ماتریس رخ داده است
[ترجمه ترگمان]علت ایجاد حفره در هنگام قرار گرفتن در روکش فلزی سخت، خوردگی در سطح محلی ماتریس ها رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pitting corrosion and filiform corrosion occurred after solution treatment and ageing treatment.
[ترجمه گوگل]خوردگی حفره ای و خوردگی رشته ای پس از درمان محلول و درمان پیری رخ داد
[ترجمه ترگمان]خوردگی فرسایشی و خوردگی فرسایشی، بعد از درمان محلول و درمان سالمندی به وقوع پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The electrochemical characteristics of pitting corrosion of X70 pipeline steel in phosphate buffer solution were studied in this paper.
[ترجمه گوگل]ویژگی های الکتروشیمیایی خوردگی حفره ای فولاد خط لوله X70 در محلول بافر فسفات در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ویژگی های الکتروشیمیایی خوردگی حفره ای فولاد pipeline X۷۰ در محلول بافر فسفات مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایجاد حفره (اسم)
pitting

چاله کنی (اسم)
pitting

تخصصی

[عمران و معماری] آبله رویی - کرم خوردگی - آبله روشدن
[زمین شناسی] کرم خوردگی،فرورفتگی
[پلیمر] حفره دار کردن(شدن)
[آب و خاک] چاله کنی،چاله چوله کردن

پیشنهاد کاربران

Pitting oedema=ادم گوده گذار
set someone or something in conflict or competition with.
مقابل هم قراردادن، مقایسه کردن
فرورفتگی درپوست
pitting ( خوردگی )
واژه مصوب: خوردگی حفره ای
تعریف: نوعی خوردگی موضعی در سطح فلز که به صورت نقطه یا حفره ظاهر می شود

بپرس