1. The victors pitilessly carved up the defeated country, each taking an equal share.
[ترجمه گوگل]فاتحان با بی رحمی کشور شکست خورده را ساختند و هر کدام سهم مساوی را گرفتند
[ترجمه ترگمان]فاتحان که با بی رحمی کشور شکست خورده را درهم شکستند، هر کدام سهم مساوی گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فاتحان که با بی رحمی کشور شکست خورده را درهم شکستند، هر کدام سهم مساوی گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She had scorned him pitilessly.
[ترجمه گوگل]او را بی رحمانه تحقیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]او را بی رحمانه تحقیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او را بی رحمانه تحقیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The icy north wind blows and cuts people pitilessly to the very bone.
[ترجمه گوگل]باد یخی شمال می وزد و مردم را بی رحمانه تا استخوان می کند
[ترجمه ترگمان]باد سرد شمالی می وزید و مردم را بی رحمانه به استخوان وال می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باد سرد شمالی می وزید و مردم را بی رحمانه به استخوان وال می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It ruined pitilessly the castle of happiness into pieces.
[ترجمه گوگل]بی رحمانه قلعه شادی را تکه تکه کرد
[ترجمه ترگمان]قلعه سعادت و سعادت را به باد فنا می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قلعه سعادت و سعادت را به باد فنا می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The air pitilessly raw and already my heart misgave me.
[ترجمه گوگل]هوا به طرز بیرحمانهای خام بود و از قبل قلبم بدم میآمد
[ترجمه ترگمان]هوا بی رحمانه بود و پیش از آن قلبم به تپش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هوا بی رحمانه بود و پیش از آن قلبم به تپش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The sun shone on him pitilessly, by day - only the king night gave him shade.
[ترجمه گوگل]خورشید بی رحمانه بر او می تابد، در روز - فقط شب شاه به او سایه می داد
[ترجمه ترگمان]خورشید با بی رحمی تمام روی او می درخشید، و آن روز، فقط شب شاه به او سایه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خورشید با بی رحمی تمام روی او می درخشید، و آن روز، فقط شب شاه به او سایه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The air was pitilessly raw and already my heart misgave me.
[ترجمه گوگل]هوا به طرز بیرحمانهای خام بود و از قبل قلبم بدم میآمد
[ترجمه ترگمان]هوا بی رحمانه بود، و در همین حال قلبم به تپش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هوا بی رحمانه بود، و در همین حال قلبم به تپش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The lamplight from the window shone down on her head pitilessly.
[ترجمه گوگل]نور لامپ از پنجره بیرحمانه روی سرش میتابید
[ترجمه ترگمان]نور چراغ از پنجره به طرزی بی رحمانه روی سر او می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نور چراغ از پنجره به طرزی بی رحمانه روی سر او می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید