pitiable

/ˈpɪtiəbl̩//ˈpɪtɪəbl̩/

معنی: رقت انگیز، رقت بار
معانی دیگر: قابل ترحم، ترحم انگیز، جگر سوز، اسف انگیز، اسف بار، (گاهی همراه با تحقیر)

جمله های نمونه

1. the pitiable condition of their hospitals
وضع رقت انگیز بیمارستان های آنها

2. Her grandmother seemed to her a pitiable figure.
[ترجمه گوگل]مادربزرگش به نظر او چهره ای رقت انگیز به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگش قیافه قابل ترحم انگیزی به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The refugees were in a pitiable state.
[ترجمه گوگل]پناهندگان در وضعیت اسفناکی قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]مهاجرین در حال ترحم انگیزی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their bodies and clothes were in a pitiable condition.
[ترجمه گوگل]بدن و لباس آنها در وضعیت اسفناکی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]بدنشان و لباس ها در وضع رقت باری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And none of the pitiable passengers on flight 592 had any idea of it.
[ترجمه گوگل]و هیچ یک از مسافران رقت انگیز پرواز 592 هیچ تصوری از آن نداشتند
[ترجمه ترگمان]و هیچ کدام از آن مسافران pitiable که در پرواز بودند هیچ تصوری از آن نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They appeared to apologize for their pitiable weaknesses, instead of forming themselves into a counter attack.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که آنها به جای اینکه خود را در یک ضد حمله قرار دهند، برای ضعف های رقت انگیز خود عذرخواهی می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای اینکه خودشان را به حمله کنند عذر می خواستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Far from being pitiable victims, the Hollywood 10 and their followers have the blood of millions on their hands.
[ترجمه گوگل]هالیوود 10 و پیروان آنها به دور از قربانیان رقت انگیز، خون میلیون ها نفر را در دست دارند
[ترجمه ترگمان]به دور از این قربانیان رقت انگیز، ۱۰ نفر از مردم هالیوود و پیروان آن ها خون میلیون ها نفر را در دستان خود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We feel hurt, angry, pitiable, defeated when we experience real suffering.
[ترجمه گوگل]وقتی رنج واقعی را تجربه می کنیم، احساس آسیب، عصبانیت، ترحم و شکست می کنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی تجربه رنج حقیقی را تجربه می کنیم، احساس درد، عصبانیت، ترحم و شکست می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kennedy raised him, it was pitiable to see his feeble limbs bend under him.
[ترجمه گوگل]کندی او را بزرگ کرد، دیدن اعضای ضعیفش که زیر او خم می شوند، رقت انگیز بود
[ترجمه ترگمان]کندی او را بلند کرد، ترحم انگیزی بود که پیکر ضعیف و ضعیف او زیر او خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In his nakedness he was a pitiable figure.
[ترجمه گوگل]در برهنگی او چهره ای رقت انگیز بود
[ترجمه ترگمان]در برهنگی خود یک شخصیت قابل ترحم دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the fire, everything was in a pitiable state.
[ترجمه گوگل]بعد از آتش سوزی همه چیز در وضعیت رقت انگیزی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از آتش سوزی، همه چیز در حال رقت باری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Between the pitiable look and my sympathy stands that small white kitten.
[ترجمه گوگل]بین نگاه رقت انگیز و همدردی من آن بچه گربه سفید کوچک ایستاده است
[ترجمه ترگمان]میان آن نگاه ترحم انگیز و دلسوزی من این بچه گربه کوچک را دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A such beautiful pitiable but respectable woman who thanks Alexandre Fils Dumas having molded aux Camellia.
[ترجمه گوگل]زن زیبای رقت‌انگیز اما محترمی که از الکساندر فیلس دوما برای قالب‌گیری aux Camellia تشکر می‌کند
[ترجمه ترگمان]این زن قابل ترحم و قابل ترحم و قابل ترحم است که از الکساندر الکساندر fils که از الکساندر fils که به aux شکل داده بود تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Owen was listening to this pitiable farrago with feelings of contempt and wonder.
[ترجمه گوگل]اوون با احساس تحقیر و تعجب به این فرراگوی رقت انگیز گوش می داد
[ترجمه ترگمان]اوون با احساس تحقیر و تحقیر به این farrago رقت انگیز گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رقت انگیز (صفت)
pitiful, piteous, deplorable, pathetic, pitiable

رقت بار (صفت)
piteous, pitiable

انگلیسی به انگلیسی

• arousing compassion, moving; miserable, wretched; pitiful, pathetic
someone who is pitiable is in such a sad or weak situation that you feel pity for them.

پیشنهاد کاربران

۱. ترحم انگیز. رقت انگیز. اسف بار. غم انگیز ۲. مفلوک ۳. مفلوکانه
مثال:
It was a pitiable fight for life.
آن یک نبرد غم انگیز و اسف بار برای زندگی بود.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pity
✅️ اسم ( noun ) : pity
✅️ صفت ( adjective ) : pitiful / pitying / pitiable / pitiless / piteous
✅️ قید ( adverb ) : pitifully / pityingly / pitiably / pitilessly / piteously
رقت بار - رقت انگیز

بپرس