pithily


بطور مغزدار یا جوهردار، بطورلب، بانیرو

جمله های نمونه

1. Louis Armstrong defined jazz pithily as "what I play for a living".
[ترجمه گوگل]لوئیس آرمسترانگ جاز را به‌عنوان «چیزی که برای امرار معاش می‌نوازم» تعریف می‌کند
[ترجمه ترگمان]لویی آرمسترانگ سبک جاز را به عنوان \"چیزی که من برای یک زندگی بازی می کنم\" تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr Zehnder puts it slightly more pithily: "If you work here, you bust your ass all week.
[ترجمه گوگل]آقای Zehnder آن را کمی رک‌تر بیان می‌کند: «اگر اینجا کار می‌کنی، تمام هفته را از دست می‌دهی
[ترجمه ترگمان]آقای Zehnder کمی بیشتر توضیح میده اگه اینجا کار کنی کل هفته کونت رو پاره می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Google's self-image was pithily summed up in its famous founding credo: "Don't be evil. "
[ترجمه گوگل]تصور گوگل از خود به طرز ظالمانه ای در عقیده موسس معروف آن خلاصه می شد: «شرور نباش»
[ترجمه ترگمان]تصویر خود گوگل به طور خلاصه در این باور بنیانگذاری مشهور خود خلاصه شده است: \"شیطان صفت نباشیم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As one academic pithily noted, "both the Washington Consensus and the Beijing Consensus were invented in Washington!"
[ترجمه گوگل]همانطور که یکی از دانشگاهیان با ظلم اشاره کرد، "هم اجماع واشنگتن و هم اجماع پکن در واشنگتن اختراع شدند!"
[ترجمه ترگمان]همانطور که یک محقق دانشگاهی اشاره کرد، \"هم اجماع واشنگتن و هم اجماع پکن در واشنگتن ابداع شدند!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To them, as George Friedman pithily puts it in his best-selling The Next 100 Years, which is sometimes displayed near Jacques' tome in airport bookstores these days, China is just "Japan on steroids.
[ترجمه گوگل]از نظر آنها، همانطور که جورج فریدمن در کتاب پرفروش 100 سال آینده خود که گاهی اوقات در نزدیکی مقبره ژاک در کتابفروشی‌های فرودگاه به نمایش گذاشته می‌شود، چین را فقط «ژاپن روی استروئیدها» می‌گوید
[ترجمه ترگمان]برای آن ها، همانطور که جورج فریدمن pithily آن را در پرفروش \"۱۰۰ سال آینده\" قرار می دهد، که گاهی اوقات نزدیک به کتاب \"ژاک\" در کتابفروشی های فرودگاه در این روزها نمایش داده می شود، چین فقط در مورد استروئید \"ژاپن\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The essay was pithily written.
[ترجمه گوگل]انشا با ظرافت نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]مقاله نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It offers an escape from the double bind of commentary pithily summarised by Foucault, in the passage I quoted just now.
[ترجمه گوگل]این یک گریز از پیوند مضاعف تفسیری است که فوکو در قسمتی که همین الان نقل کردم خلاصه شده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش فرار را از بند دوگانه تفسیر pithily، که در همین الان نقل کردم، ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The calculation result indicates that the calculation model of water pump performance based on SVM is pithily and the model can be set up with a small amount of train samples.
[ترجمه گوگل]نتیجه محاسبات نشان می‌دهد که مدل محاسبه عملکرد پمپ آب بر اساس SVM دقیق است و مدل را می‌توان با مقدار کمی از نمونه‌های قطار راه‌اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج محاسبه حاکی از آن است که مدل محاسبه عملکرد پمپ آب براساس SVM، pithily است و مدل را می توان با مقدار کمی از نمونه های قطار تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A headline in The Economist at the time tried to sum up the situation more pithily : "Japan's amazing ability to disappoint" (see article).
[ترجمه گوگل]تیتری در اکونومیست در آن زمان تلاش می کرد وضعیت را به طور دقیق تر خلاصه کند: "توانایی شگفت انگیز ژاپن در ناامید کردن" (به مقاله مراجعه کنید)
[ترجمه ترگمان]روزنامه اکونومیست در آن زمان سعی در جمع کردن این وضعیت داشت: \"توانایی شگفت انگیز ژاپن برای ناامید کردن\" (مراجعه به مقاله)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A few days ago, a BBC camera crew went round Washington collecting vox pop-close-ups of men in the street asying pithily what they think of things.
[ترجمه گوگل]چند روز پیش، یک گروه فیلمبرداری بی‌بی‌سی به دور واشنگتن رفتند و نماهای پاپ کلوزآپ مردانی را در خیابان جمع‌آوری کردند که به طرز بی‌رحمانه‌ای درباره‌ی چیزها فکر می‌کردند
[ترجمه ترگمان]چند روز پیش، یک تیم دوربین بی بی سی به دور واشنگتن رفت و جمع کثیری از مردان را در خیابان \"asying\" جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Oxymoron is a rhetoric device that, by force of the surface contradiction of language forms, can express the ideas not only clearly and exactly but also more pithily, deeply and strongly.
[ترجمه گوگل]Oxymoron یک ابزار بلاغی است که به زور تضاد سطحی اشکال زبانی، می تواند ایده ها را نه تنها واضح و دقیق، بلکه دقیق تر، عمیق تر و قوی تر بیان کند
[ترجمه ترگمان]oxymoron یک وسیله معانی بیان است که، با استفاده از تضاد سطح اشکال زبانی، می تواند ایده ها را نه تنها به وضوح و به طور دقیق، بلکه more، عمیق و قوی بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• succinctly, concisely, tersely

پیشنهاد کاربران

بپرس