pitched battle

/ˈpɪt͡ʃtˈbætl̩//pɪt͡ʃtˈbætl̩/

نبرد با صفوف آراسته، نبرد رزم آرایی شده، جنگ صف ارایی شده، جنگ سخت تن به تن

جمله های نمونه

1. The two armies fought a pitched battle on the plain.
[ترجمه گوگل]دو لشکر در دشت نبرد تنومندی کردند
[ترجمه ترگمان]دو ارتش در دشت با یک مبارزه شدید می جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A pitched battle between the two sets of fans developed on the terraces after the match was over.
[ترجمه گوگل]پس از پایان مسابقه، نبردی بین دو دسته از هواداران در تراس ها شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]پس از پایان مسابقه، نبردی شدید بین دو سری طرفداران در the ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She wanted to avoid another pitched battle with her son.
[ترجمه گوگل]او می خواست از نبرد تن به تن دیگر با پسرش جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]می خواست با پسرش درگیر جنگ دیگری نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conservationists fought a pitched battle with developers over the future of the site.
[ترجمه گوگل]حامیان محیط زیست بر سر آینده این سایت با توسعه دهندگان نبرد شدیدی داشتند
[ترجمه ترگمان]Conservationists با توسعه دهندگان در آینده این مکان مبارزه شدیدی را آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The demonstration escalated into a pitched battle with the police.
[ترجمه گوگل]این تظاهرات به درگیری شدید با پلیس تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]تظاهرات به یک درگیری مسلحانه با پلیس افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police fought a pitched battle against demonstrators.
[ترجمه گوگل]پلیس درگیری شدیدی با تظاهرکنندگان داشت
[ترجمه ترگمان]پلیس با یک مبارزه شدید علیه تظاهر کنندگان مبارزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was a pitched battle here a few hours ago, but soldiers are nowhere in sight now.
[ترجمه گوگل]چند ساعت پیش اینجا یک نبرد تنومند بود، اما اکنون سربازان هیچ جا دیده نمی شوند
[ترجمه ترگمان]چند ساعت پیش یک جنگ برپا شده بود، اما حالا سربازها در دیدرس نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There followed a pitched battle at a bridge across the Dnestr river leading into the town.
[ترجمه گوگل]یک نبرد تنومند در پلی بر روی رودخانه Dnestr که به شهر منتهی می شود دنبال شد
[ترجمه ترگمان]یک نبرد شدید در یک پل در کنار رودخانه Dnestr که به شهر منتهی می شد، به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But if it came to a pitched battle, the phalanx of heavily armed, well-mounted knights was a very formidable weapon.
[ترجمه گوگل]اما اگر به یک نبرد تنومند می رسید، فالانکس شوالیه های به شدت مسلح و خوش سوار، سلاح بسیار مهیبی بود
[ترجمه ترگمان]اما اگر جنگ برپا می شد، دسته دسته از شهسواران بسیار قوی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All three companies are in a pitched battle over who invented the technology.
[ترجمه گوگل]هر سه شرکت بر سر اینکه چه کسی این فناوری را اختراع کرده است، درگیر جنگ هستند
[ترجمه ترگمان]هر سه شرکت در یک نبرد محکم بر سر این که چه کسی تکنولوژی را اختراع کرده است قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our country is engaged in a pitched battle in a fiercely competitive commercial world.
[ترجمه گوگل]کشور ما در یک دنیای تجاری رقابتی شدید درگیر یک نبرد تنومند است
[ترجمه ترگمان]کشور ما درگیر مبارزه ای سخت در جهان تجاری با شدت رقابتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The month before, the Metropolitans had fought a pitched battle with their rivals for control of City Hall.
[ترجمه گوگل]یک ماه قبل، متروپولیتن ها برای کنترل شهرداری با رقبای خود نبردی سخت با هم داشتند
[ترجمه ترگمان]یک ماه پیش، metropolitans با رقیب خود برای کنترل تالار شهر مبارزه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The scene was all set for a pitched battle.
[ترجمه گوگل]صحنه برای یک نبرد تن به تن آماده شده بود
[ترجمه ترگمان]همه صحنه برای یک جنگ برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thirty students were injured in a pitched battle with police.
[ترجمه گوگل]30 دانش آموز در درگیری شدید با پلیس مجروح شدند
[ترجمه ترگمان]سی دانشجو در یک درگیری با پلیس زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I had expected rage, flying pupusas, a pitched battle.
[ترجمه گوگل]انتظار خشم، شفیره های پرنده، نبرد تنومند را داشتم
[ترجمه ترگمان]من انتظار داشتم خشم، پرواز، پرواز، یک نبرد شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• abandoned battle
a pitched battle is a very fierce, violent fight.

پیشنهاد کاربران

جنگ های از پیش اعلام شده
زند رزم
جنگ یا نبردی شدیدی که در زمان و مکان از قبل تعیین شده ای صورت می گیرد.
A fierce battle in a predetermined time and place
دعوای شدید بین تعداد زیادی از مردم
A violent fought between a large number of people who are locked in close combat
...
[مشاهده متن کامل]

He remembered the pitched battled outside the station

جنگ بزرگ یا جنگی که سر یه ساعتی در یه مکانی با هماهنگی طرفین انجام میشود، . اسم یه برنامه سرگرم کننده تلویزیونی با این نام و در این باب نیز وجود دارد.

بپرس