1. pitch in
(عامیانه) 1- با حرارت آغاز به کار کردن 2- همکاری کردن،سهیم شدن در کار
2. pitch into
(عامیانه) حمله کردن (لفظی یا بدنی)
3. pitch on (or upon)
انتخاب کردن،برگزیدن،تعیین کردن
4. her pitch (of the ball) was quite off the mark
پرتاب او از هدف بسیار فاصله داشت.
5. rising-falling pitch
زیروبمی خیزان - افتان
6. to pitch a tent
خیمه زدن
7. a cricket pitch
زمین بازی کریکت
8. a sidearm pitch
پرتاب از پهلو به جلو
9. at concert pitch
در آمادگی کامل،حاضر و آماده
10. make a pitch for
(امریکا - خودمانی) از چیزی یا کسی تعریف کردن
11. queer one's pitch
(خودمانی) نقشه ی کسی را به هم زدن،کار کسی را خراب کردن
12. emotions reached a high pitch
احساسات به حد بالایی رسید (بالا گرفت).
13. the championship game reached a fever pitch
مسابقه قهرمانی به مرحله تب و تاب رسید.
14. when the general hilarity was at its pitch
هنگامی که شادمانی همگانی به اوج خود رسیده بود
15. at the end of the match the crowd invaded the pitch
در پایان مسابقه جمعیت ریختند توی زمین بازی.
16. The examiners can pitch on any student to answer questions.
[ترجمه Nazanin💯] ممتحنین میتوانند هر دانش آموزی را برای جواب دادن به سوالات انتخاب کنند|
[ترجمه گوگل]ممتحنین می توانند هر دانش آموزی را برای پاسخ دادن به سوالات مطرح کنند[ترجمه ترگمان]The می توانند هر دانش آموز را برای پاسخ به سوالات تبلیغ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. We scoured the area for somewhere to pitch our tent.
[ترجمه Nazanin💯] منطقه را برای پیداکردن جایی که چادر بزنیم گشتیم|
[ترجمه گوگل]منطقه را گشتیم تا جایی برای چادر بزنیم[ترجمه ترگمان]ما محوطه رو گشتیم تا tent رو درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. If we all pitch in together, it shouldn't take too long.
[ترجمه Nazanin💯] اگه همه مون تو کار سهیم بشیم نباید خیلی طول بکشه|
[ترجمه گوگل]اگر همه با هم به میدان برویم، نباید خیلی طول بکشد[ترجمه ترگمان]اگر همه با هم متحد شویم، زیاد طول نمی کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. I fumbled for the light switch in the pitch dark.
[ترجمه گوگل]در تاریکی تاریک به دنبال کلید چراغ بودم
[ترجمه ترگمان]کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال در تاریکی فرو رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال کورمال در تاریکی فرو رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Heavy rain meant the pitch was waterlogged.
[ترجمه گوگل]باران شدید باعث شد زمین غرق شده باشد
[ترجمه ترگمان]باران سنگین به معنای آب شدن آب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باران سنگین به معنای آب شدن آب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. His sales pitch was smooth and convincing.
[ترجمه گوگل]زمین فروش او صاف و قانع کننده بود
[ترجمه ترگمان]تبلیغ او صاف و قانع کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تبلیغ او صاف و قانع کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. The crowd invaded the pitch at the end of the match.
[ترجمه گوگل]تماشاگران در پایان مسابقه وارد زمین شدند
[ترجمه ترگمان]مردم در پایان مسابقه به زمین حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردم در پایان مسابقه به زمین حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Both presidential candidates have promised to make a pitch for better roads and schools.
[ترجمه گوگل]هر دو نامزد ریاست جمهوری قول داده اند که زمینی برای جاده ها و مدارس بهتر بسازند
[ترجمه ترگمان]هر دو نامزد ریاست جمهوری وعده داده اند که برای جاده ها و مدارس بهتر گام بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر دو نامزد ریاست جمهوری وعده داده اند که برای جاده ها و مدارس بهتر گام بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. He ran the length of the pitch and scored.
[ترجمه گوگل]او طول زمین را دوید و گل زد
[ترجمه ترگمان]او طول زمین را پیمود و گل زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او طول زمین را پیمود و گل زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید