pit stop

/ˈpɪtˈstɑːp//pɪtstɒp/

(مسابقه ی اتومبیل رانی) توقف برای تعمیر و غیره، محل توقف

جمله های نمونه

1. We made a quick pit stop in York before continuing on our journey.
[ترجمه گوگل]قبل از ادامه سفر، یک پیت استاپ سریع در یورک انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به سفرمان ادامه دهیم یک توقف سریع در نیویورک برپا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mistake was the result of an earlier pit stop in which his crew failed to fill his Chevrolet with enough gasoline.
[ترجمه گوگل]این اشتباه نتیجه یک پیت استاپ قبلی بود که در آن خدمه او نتوانستند شورلت خود را با بنزین کافی پر کنند
[ترجمه ترگمان]این اشتباه نتیجه یک توقف قبلی بود که در آن جاشو ان نتوانست Chevrolet را با بنزین کافی پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After this pit stop I was stuck behind the one- stoppers and lost a lot of time.
[ترجمه گوگل]بعد از این پیت استاپ، پشت درپوش ها گیر کردم و زمان زیادی را از دست دادم
[ترجمه ترگمان]بعد از این توقف کوتاه من پشت یکی از stoppers گیر کردم و وقت زیادی رو از دست دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But then after the pit stop I noticed that I was able to catch Kovalainen.
[ترجمه گوگل]اما بعد از پیت استاپ متوجه شدم که توانستم کووالاینن را بگیرم
[ترجمه ترگمان]اما بعد از ایستگاه بعدی، متوجه شدم که می توانم Kovalainen را بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maybe we all need a pit stop before compassion fatigue kicks in.
[ترجمه گوگل]شاید همه ما قبل از شروع خستگی شفقت به یک پیت استاپ نیاز داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]شاید همه ما نیاز به یه توقف کامل داشته باشیم قبل از اینکه خستگی در بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At the first pit stop, I made a mistake which cost me one place and then I was just a whisker over the white line and so I picked up a drive-through penalty.
[ترجمه گوگل]در اولین پیت استاپ، اشتباهی مرتکب شدم که یک مکان برایم تمام شد و سپس فقط یک سبیل روی خط سفید قرار گرفتم و بنابراین یک پنالتی درایو را گرفتم
[ترجمه ترگمان]در اولین pit، اشتباه کردم که یک جا برایم گران تمام شد و بعد من فقط یک سبیل از طرف خط سفید برداشتم و به خاطر همین جریمه رانندگی را گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. During the second pit stop, I had to put dry-weather tires on.
[ترجمه گوگل]در دومین پیت استاپ، مجبور شدم تایرهای هوای خشک را بپوشم
[ترجمه ترگمان]در حین توقف دوم، مجبور شدم تایر خشک و خشک را روی آن بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A pit stop in the closing laps of the race when a driver calls in for just a few litres of fuel to be sure of making it to the finish.
[ترجمه گوگل]یک پیت استاپ در دورهای پایانی مسابقه زمانی که راننده فقط چند لیتر سوخت را برای اطمینان از رسیدن به پایان درخواست می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که راننده فقط چند لیتر سوخت مصرف می کند تا مطمئن شود که آن را به پایان برساند، یک گودال در دامن بسته مسابقه توقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pit stop was my call.
[ترجمه گوگل]پیت استاپ تماس من بود
[ترجمه ترگمان] ایستگاه پایانی، زنگ زدن من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dr Wernig's team used a similar technique, but dispensed with the iPS "pit stop".
[ترجمه گوگل]تیم دکتر ورنیگ از تکنیک مشابهی استفاده کردند، اما از "پیت استاپ" iPS صرف نظر کردند
[ترجمه ترگمان]تیم دکتر Wernig از تکنیک مشابهی استفاده کرد، اما با توقف \"حفره\" صرف نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After his second pit stop Robert stayed ahead so I secured second place.
[ترجمه گوگل]پس از دومین پیت استاپ، رابرت پیش بود، بنابراین من مقام دوم را کسب کردم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه گودال دوم ایستاد، رابرت جلو ماند تا من مقام دوم را کسب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But three factors suggest their stumbling Christmas represents a pit stop rather than the wheels coming off altogether.
[ترجمه گوگل]اما سه عامل حاکی از آن است که کریسمس تلو تلو خوران آنها به جای جدا شدن چرخ ها به طور کلی نشان دهنده یک پیت استاپ است
[ترجمه ترگمان]اما سه عامل نشان می دهند که کریسمس سکندری خوردن آن ها نشان دهنده توقف حفره است نه اینکه چرخ ها روی هم رفته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Having reached Aulef and taken on water, that night was a pit stop.
[ترجمه گوگل]پس از رسیدن به اولف و سوار شدن به آب، آن شب یک ایستگاه چاله بود
[ترجمه ترگمان]پس از رسیدن به Aulef و گرفتن آب، آن شب یک ایستگاه کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. McVeighty gambled on going the complete four laps on one tankful of petrol, while Bell made one pit stop.
[ترجمه گوگل]مک ویتی با یک مخزن بنزین چهار دور کامل را انجام داد، در حالی که بل یک پیت استاپ انجام داد
[ترجمه ترگمان]McVeighty با رفتن به چهار دور کامل روی یک تکه از بنزین قمار کرد، در حالی که بل یک توقف در گودال ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] محل توقف برای تعویض لاستیک و سوخت گیری در فرمول 1. حداقل 17 مکانیک در PITSTOP انجام وظیفه میکنند و بسته به میزان سوخت گیری بین 5 الی 16 ثانیه اتومبیل در PIT توقف میکند (و همچنین کلوپی خیلی باحال در فروم مشهور تیونینگ تالک که من مدیرش هستم)

انگلیسی به انگلیسی

• rest stop, rest area; action of taking a break during a journey; action of stopping to refuel during a car race

پیشنهاد کاربران

pit stop ( stop and go to the bathroom ) . Let’s make a pit stop at the next rest area
توقف و استراحت و رتن به دستشویی بین راه
a brief stop for fuel or repairs in a car race/ an occasion when a driver in a motor race stops in the pits ( = area where cars are repaired )
توقف کوتاه برای سوخت یا تعمیرات در یک مسابقه اتومبیل رانی
...
[مشاهده متن کامل]

در ورزش های موتوری، پیت استاپ به توقف خودرو یا موتورسیکلت در مسیر پیت در زمان تمرین، زمان گیری یا مسابقه جهت انجام سرویس هایی مانند تعویض تایرها، پاک سازی ورودی های هوا یا طلق جلوی کلاه ایمنی راننده، سوخت گیری ( در بعضی ورزش های موتوری ) و تنظیم یا تعمیر قطعات آیرودینامیکی بدنه گفته می شود.

pit stop
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pit-stop• https://en.wikipedia.org/wiki/Pit_stop
در رابطه به معنی "موقتی" بودن هست. . i was just another pit stop. . .
همون در اب نمک موندن خودمون هست
وقتی در رابطه باشید این به معنی موقتی بودن است. مثلا شما رو به طور "موقت" در رابطه نگه داشتند. همون اب نمک خودمون!
I was just another pit stop
توقف فنّی ( برای مسابقات رانندگی )
ایست خدماتی ، ایستگاه خدماتی
همون نهار و نماز خودمون وقتی از اتوبوس پیاده میشیم تا بریم و نماز و نهار انجام بدیم و اتوبوس دوباره راهشو بگیره و بره

توقفگاه
توقف کوتاه
توقف کوتاه ( درهنگام مسافرت برای بنزین زدن و یا غذا خوردن و غیره )
مثال:فکر میکنی بتونیم یک توقف کوتاه داشته باشیم!؟
اما ما فقط ده دقیقه میشه که راه افتادیم! ( درجاده ایم )
Do you think we can make a pit stop!?
But we've only been on the road for ten minutes

بپرس