piston

/ˈpɪstən//ˈpɪstən/

معنی: سنبه، پیستون، میله متحرک
معانی دیگر: والتر پیستون (آهنگساز امریکایی)

جمله های نمونه

1. a piston cushion
بالشتک پیستون

2. a piston rod
میل پیستون

3. the piston keeps moving back and forth
پیستون مرتبا پس و پیش می رود.

4. the ratio of piston stroke to bore of a cylinder
نسبت بازی پیستون به کالیبر سیلندر

5. scores made by a piston on a cylinder
خط افتادگی سیلندر توسط پیستون

6. the compression of air by the piston
فشرده شدن هوا توسط پیستون

7. Tell the foundry to cast another piston.
[ترجمه گوگل]به ریخته گری بگو پیستون دیگری بریزد
[ترجمه ترگمان]به the بگو پیستون دیگر را پرتاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The piston slides noiselessly up and down.
[ترجمه گوگل]پیستون بدون سر و صدا بالا و پایین می لغزد
[ترجمه ترگمان]پیستون بی صدا بالا و پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They use a piston engine instead.
[ترجمه گوگل]به جای آن از موتور پیستونی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای آن از یک موتور پیستون استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The piston is reciprocating inside cylinder.
[ترجمه گوگل]پیستون در داخل سیلندر رفت و برگشتی دارد
[ترجمه ترگمان]پیستون در داخل استوانه رفت و برگشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The steel piston is fitted with brass piston rings which, says Hytek, makes for longer life.
[ترجمه گوگل]پیستون فولادی دارای حلقه های پیستون برنجی است که به گفته هایتک، عمر طولانی تری دارد
[ترجمه ترگمان]پیستون فولاد با حلقه های برنجی brass نصب شده است که به گفته Hytek، برای زندگی طولانی تر ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These resemble crop-sprayers, but with piston engines - hence the avgas there.
[ترجمه گوگل]اینها شبیه سمپاش های زراعی هستند، اما با موتورهای پیستونی - از این رو اوگاز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اینها شبیه sprayers محصول هستند، اما با موتورهای پیستون - از این رو the آنجا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Once the piston is at the bottom of the cylinder, valve 3 is closed and valve 2 opened.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پیستون در پایین سیلندر قرار گرفت، شیر 3 بسته و دریچه 2 باز می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که پیستون در پایین استوانه باشد، دریچه ۳ بسته می شود و سوپاپ ۲ باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Croydon design used a vertical falling piston against a nozzle and is now obsolete.
[ترجمه گوگل]طرح کرودون از پیستون در حال سقوط عمودی در برابر نازل استفاده می کرد و اکنون منسوخ شده است
[ترجمه ترگمان]طراحی کرایدون نیز از یک پیستون کاهش عمودی در برابر نازل استفاده کرد و اکنون منسوخ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Atmospheric pressure then forced the piston down the cylinder in which it was sitting.
[ترجمه گوگل]فشار اتمسفر سپس پیستون را به سمت پایین سیلندری که در آن قرار داشت مجبور کرد
[ترجمه ترگمان]سپس فشار هوا پیستون را وادار به پایین کردن سیلندر که در آن نشسته بود، فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A piston destined to shuttle back and forth within a cylinder will be made on a lathe.
[ترجمه گوگل]پیستونی که قرار است در داخل یک سیلندر به جلو و عقب حرکت کند، روی ماشین تراش ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]یک پیستون به سمت عقب و جلو در داخل یک سیلندر به حالت تراش داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنبه (اسم)
mandrel, ramrod, gun stick, piston, mandril

پیستون (اسم)
piston

میله متحرک (اسم)
piston

تخصصی

[مهندسی گاز] پیستون، میله متحرک
[نساجی] پیستون ( در بانکه فتیله ) - پیستون جعبه فتیله
[نفت] پیستون

انگلیسی به انگلیسی

• moving cylinder used to compress gas fluid or air
a piston is a cylinder or metal disc in an engine. pistons slide up and down inside tubes to make parts of the engine move.

پیشنهاد کاربران

قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

piston ( فیزیک )
واژه مصوب: پیستون
تعریف: [فیزیک]‏ استوانۀ فلزی لغزنده در استوانه‏ای دیگر که در برابر فشار شاره یا با فشار به شاره حرکت رفت‏وبرگشت انجام دهد|||[قطعات و مجموعه های خودرو] قطعه ای معمولاً استوانه ای که یک سر آن بسته و سر دیگرش باز است و در داخل یک سیلندر حرکت رفت وبرگشت دارد و نیروی حاصل از احتراق سوخت در سیلندر را ازطریق دسته پیستون به میل لنگ منتقل می کند
...
[مشاهده متن کامل]

خودرو: پیستون

بپرس