pistil

/ˈpɪstl̩//ˈpɪstl̩/

معنی: مادگی، الت مادگی گل، گرزن
معانی دیگر: (گیاه شناسی) مادگی

جمله های نمونه

1. These stubby pistils had come smartly to attention as my hands had moved over them during the examination.
[ترجمه گوگل]این مادگی‌های خنگ به طرز هوشمندانه‌ای مورد توجه قرار گرفته بودند، زیرا دست‌هایم در حین معاینه روی آنها حرکت کرده بودند
[ترجمه ترگمان]این pistils کوتاه، که در طول امتحانات بر سر آن ها آمده بود، به دقت به آن ها توجه نشان داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Exotic crimson flowers and birds poked their pistils and stamens and bills every which way up and down her torso.
[ترجمه گوگل]گل‌ها و پرندگان زرشکی عجیب و غریب، مادگی‌ها، پرچم‌ها و اسکناس‌های خود را از هر طرف بالا و پایین تنه او می‌کوبیدند
[ترجمه ترگمان]گل ها و پرندگان عجیب و غریب، هر کدام طرف بالا و پایین بدن او را زیر و رو می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pistil is the seed - producing part of the flower.
[ترجمه گوگل]مادگی دانه ای است که بخشی از گل را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]Pistil بخشی از گل تولید کننده گل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Development of pistil and stamen of 11 earliest embryo - cultured apricot selections was studied, these selections were selected by Sh andong Institute of Pomology.
[ترجمه گوگل]توسعه مادگی و پرچم 11 انتخاب اولیه زردآلو کشت شده رویان مورد مطالعه قرار گرفت، این گزینش ها توسط موسسه پومولوژی Sh andong انتخاب شدند
[ترجمه ترگمان]توسعه مادگی و پرچم ۱۱ انتخاب ممتاز زردآلو مورد مطالعه قرار گرفت، این انتخاب ها توسط موسسه Sh andong of انتخاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The term pistil or compound pistil is also used to mean one or many carpels respectively.
[ترجمه گوگل]اصطلاح مادگی یا مادگی مرکب نیز به ترتیب به معنای یک یا چند برچه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مادگی یا مادگی به ترتیب به ترتیب به معنی یک یا چند carpels است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A flower is made up of four parts: the sepal, petal, stamen and pistil.
[ترجمه گوگل]گل از چهار قسمت تشکیل شده است: کاسبرگ، گلبرگ، پرچم و مادگی
[ترجمه ترگمان]یک گل از چهار قسمت تشکیل شده است: the، گلبرگ، پرچم و مادگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fertility resumption is not thorough. Itis possible that the male-sterile genes effect on the pistil in Nongken 58S.
[ترجمه گوگل]از سرگیری باروری کامل نیست این احتمال وجود دارد که ژن های نر عقیم بر روی مادگی در Nongken 58S تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]بازگشت باروری کامل نیست این امکان وجود دارد که ژن های مقاوم به مرد روی مادگی در Nongken ۵۸ (S)اثر بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Having all principal parts, namely, the sepals, petals, stamens, and pistil pistils . Used of a flower.
[ترجمه گوگل]داشتن تمام قسمت های اصلی یعنی کاسبرگ، گلبرگ، پرچم و مادگی از گل استفاده شده
[ترجمه ترگمان]داشتن تمام قطعات اصلی یعنی sepals، petals، stamens و pistil pistils از گل استفاده می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He remains an un - impregnated ovum, an unfertilized pistil.
[ترجمه گوگل]او یک تخمک آغشته نشده، یک مادگی بارور نشده باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]او یک ovum آغشته به un، یک pistil unfertilized است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was found that the content of zearalenone increased synchronously with the developmental progress of stamen and pistil, and accumulated to the maximum just when the plant was blooming.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که محتوای زیرالنون به طور همزمان با پیشرفت رشد برچه و مادگی افزایش می یابد و درست زمانی که گیاه در حال شکوفه دادن بود به حداکثر می رسد
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که محتوای of همزمان با پیشرفت رشد پرچم ها و مادگی افزایش می یابد و تنها زمانی که گیاه شکوفه می دهد، به حداکثر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The receptor localized to the plasma membrane of the stigmatic papillae on the surface of the pistil is encoded by SRK gene.
[ترجمه گوگل]گیرنده لوکال شده در غشای پلاسمایی پاپیلاهای کلاله روی سطح مادگی توسط ژن SRK کدگذاری می شود
[ترجمه ترگمان]گیرنده بومی غشا پلاسما of stigmatic روی سطح مادگی توسط ژن SRK کدگذاری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The stamen is the male part of a flower. The pistil is the female part.
[ترجمه گوگل]برچه قسمت نر گل است مادگی قسمت ماده است
[ترجمه ترگمان]پرچم بخشی از گل است مادگی گل زن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The stigma is the sticky knob at the top of the pistil.
[ترجمه گوگل]کلاله دستگیره چسبناک بالای مادگی است
[ترجمه ترگمان]stigma یک برآمدگی چسبنده در بالای مادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The present status and prospect of studies on specific genes for development of androecium, pistil and petals of higher plants are reviewed in this paper.
[ترجمه گوگل]وضعیت فعلی و چشم انداز مطالعات بر روی ژن های خاص برای توسعه آندروسیوم، مادگی و گلبرگ های گیاهان عالی در این مقاله بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]وضعیت فعلی و چشم انداز مطالعات در مورد ژن های خاص برای توسعه of، pistil و گلبرگ گیاهان بالاتر در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مادگی (اسم)
buttonhole, boutonniere, pistil, female signs, vulva

الت مادگی گل (اسم)
pistil

گرزن (اسم)
pistil

تخصصی

[زمین شناسی] مادگی - اندام تناسلی ماده در گل، مرکب از تخمدان، خامه( در صورت وجود داشتن) و کلاله. این اندام ممکن است مرکب از یک برچه(مادگی ساده) یا دو یا بیشتر برچه(مادگی مرکب) باشد.

انگلیسی به انگلیسی

• female reproductive organ in flowers, seed-producing organ in flowers

پیشنهاد کاربران

pistil ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: مادگی
تعریف: بخش تولیدمثلی مادۀ یک گل شامل تخمدان و خامه و کلاله |||* مصوب فرهنگستان اول
مادگی گل که شبیه به کوزه است.

بپرس